PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : «ايران» تعريف فرهنگي دارد



Borna66
09-07-2009, 02:34 AM
«ايران» تعريف فرهنگي دارد


دكتر روزبه زرين‌كوب در گفت‌وگويي درباره تاريخ تشكيل كشور ايران با بيان اينكه اصطلاح امپراتوري براي ساختارهاي سياسي كه در ايران به وجود آمده است، اصطلاح درستي نيست اظهار كرد: در ايران ساختار سياسي وجود داشته است كه به آن پادشاهي يا شاهنشاهي مي‌گوييم؛ اين ساختار سياسي با آن چه كه در غرب به آن امپراتوري گفته مي‌شود متفاوت است.


ايران تعريفي فرهنگي دارد

دكتر روزبه زرين‌كوب، استاد دانشگاه تهران در گفت‌وگو با خبرنگار تاريخ ايسنا، درباره تاريخ تشكيل كشور ايران به مناسبت 7 آبان‌ماه، روز جهاني كورش هخامنشي، اولين پادشاه ايران كه مشهور است اولين امپراتوري جهان را تاسيس كرده است و به دليل صدور فرمان بابل به عنوان بنيانگذار حقوق بشر در جهان شناخته مي‌شود، اظهار كرد: اساسا ايران تعريفي فرهنگي دارد و به معني دقيق نمي‌توان تعريفي جغرافيايي، نژادي و زباني از آن كرد و هيچ ملاحظه ديگري به جز مباني فرهنگي نمي‌تواند محدوده‌اي را كه ما ايران مي‌ناميم، تعريف كند.

وي بيان كرد:‌ سرزميني را كه اصطلاحا ايران مي‌ناميم در گذشته‌هاي دور، برابر مرزهاي امروزي نبوده است و به تدريج به شكل امروزي در آمده است؛ اين سرزمين شامل مجموعه‌اي از اقوام و مردمان مي‌شده كه به لحاظ فرهنگي در شرايط خاصي زيست مي‌كرده‌اند اما در نهايت ويژگي‌هاي گوناگون آنها درهم تنيده شده و در كنار هم قرار گرفته و مجموعه‌اي را ايجاد كرده كه مي‌توان آن را "جهان ايراني" ناميد.


جهان ايراني را مي‌توان محدوده "فلات ايران" دانست

وي با بيان اينكه مي‌توان جهان ايراني را تحديد جغرافيايي نيز كرد گفت: مي‌توان جهان ايراني را اصطلاحا آن محدوده‌اي ناميد كه در كتاب‌هاي تاريخ و جغرافيا به آن "فلات ايران" يا "نجد ايران" مي‌گويند. محدوده‌اي كه دست كم از هزاره اول قبل از ميلاد مردمان خاصي در آن زيسته و زندگي كرده‌اند و حاصل دادوستد فرهنگي مردمان با مردمان ديگري كه در همين محدوده جغرافيايي بوده‌اند، فرهنگي مشخص شده است كه به آن فرهنگ ايراني مي‌گوييم. اين همان چيزي است كه تا امروز براي ما به يادگار باقي مانده است.


ايران براي ما يك تعريف جغرافيايي نيست

زرين‌كوب ادامه داد: ايران براي ما واقعا يك تعريف جغرافيايي نيست و فلات ايران نيز تعريف دقيقي ندارد. در ايران، تيره‌هاي گوناگون نژادي وجود داشته كه در كنار هم قرار گرفته‌اند و با هم زندگي كرده‌اند. از گذشته‌هاي خيلي دور، ايران به تدريج در روزگار باستان هويت مستقلي يافت و اين فرهنگ از گذشته‌هاي خيلي دور و تقريبا از هزاره‌هاي قبل از ميلاد با دادوستد فرهنگي ميان شاخه‌هاي گوناگون ايران و غير ايران شكل گرفت. اگر مساله مهاجرت را بپذيريم، وقتي دسته‌هاي متعددي از اقوام آريايي وارد فلات ايران شدند، با مردماني كه در نواحي مختلف به صورت واحه‌هاي تمدني زندگي مي‌كردند و نيز با نهاد و ساختار سياسي مشخصي به اسم پادشاهي ايلام روبه‌رو شدند كه توانسته بود ساختارهاي سياسي خود را گسترش دهد.

وي افزود: اين آشنايي در نهايت منجر شد كه بخشي از اين فرهنگ كه فرهنگ مردمان آريايي بود بتواند فرهنگ مردمان ديگر را در خود حل كند و مجموع بر آيند برخورد آنها توانست هويت جديدي بسازد و آن اصطلاحا همان چيزي است كه ما آن را هويت ايراني مي‌شناسيم و اين اتفاق در روزگاري مي‌افتد كه شخصي از طايفه پارسي و از خاندان هخامنشي موفق مي‌شود براي خود حكومت مستقلي ايجاد كند و آن كسي نيست جز كورش بزرگ هخامنشي.

پيش از عصر هخامنشي هم نهادهاي سياسي داشته‌ايم

عضو هيات علمي دانشگاه تهران با بيان اينكه ايرانيان پيش از عصر هخامنشي هم نهادهاي سياسي داشته‌ايم اظهار كرد: تا پيش از تشكيل شاهنشاهي هخامنشي امكان تجلي فرهنگ ايراني در عرصه جهاني پيدا نشده بود، بسياري از مورخان و متفكران و انديشمندان بزرگ جهاني خاندان هخامنشي را نخستين شاهنشاهي بزرگ تاريخ مي‌شناسند، يعني نخستين پادشاهي كه شكل جهاني دارد.


كورش در ايجاد، تشكيل و گسترش هويت ايراني نقش مهمي ايفا كرد

اين استاد تاريخ اضافه كرد: كورش در ايجاد، تشكيل و گسترش هويت ايراني نقش مهمي ايفا كرد و از زمان او به بعد است كه ايراني با فرهنگ خاصي نزد جهانيان شناخته مي‌شود. مردم متمدن آن روزگار به تدريج با آثاري كه توانستند عرضه و ارايه كنند، فرهنگ و هويت ايراني را به اقوام و ملل ديگر شناساندند.

زرين‌كوب خاطرنشان كرد: بخشي عمده از مجموعه معيارهايي كه باعث شده است، ايراني‌ها را از اقوام ديگر متمايز كند و باعث شود كساني را به ويژگي ايراني بودن متصف كرد، مي‌توان در آنچه كه قديم‌ترين متن ايراني - اوستا- ذكر كرده، پيدا كنيم. در بخش‌هاي كهن اوستا روايت‌هايي داريم مبني بر اينكه اقوامي از ميان آريايي‌ها وجود داشتند كه با پيوستن به آيين جديدي كه زردشت پيامبر ايراني آورده بود، خود را از ديگران متمايز كردند. زردشت نقل مي‌كند كساني بوده‌اند كه برخلاف اكثريت مردمان آيين و كيش او را پذيرفته‌اند. اين كيش و آيين توانسته مبنايي ايجاد كند كه دسته‌اي از ايرانيان گرد هم آيند و هسته نخستيني ايجاد كند كه بعدها شروع به انتشار پيام پيامبر ايراني كرده‌اند و بعد بر گرد آن حتي سازمان‌هاي سياسي ايجاد شده است.


ورود زردشت به داخل فلات ايران شكل جديدي از تفكر، انديشه وسلوك را به ايرانيان مي‌آموزد

وي با اشاره به تاثيرات دين زردشت ميان ايرانيان افزود: ورود اين آيين نو به داخل فلات ايران و ميان اقوام مختلف ايراني شكل جديدي از تفكر، انديشه و سلوك را به ايرانيان مي‌آموزد. اينكه نبايد ظلم كرد، نبايد مردمان را كشت و اموال ديگران را غارت كرد. دروغ نبايد گفت و بايد سعي كرد در راهي گام برداشت كه خداي يگانه آن را مي‌پسندد. اين‌ها همه پيام‌هاي تابناكي بود كه پيامبر ايراني آنها را عرضه مي‌كرد. اين زمينه با ايجاد حكومت‌هاي محلي در شرق فلات ايران و بعد حكومت‌هايي كه ويژگي‌هاي عام‌تري داشتند و توانستند بخشي عمده از نواحي مركزي و غربي ايران را تحت اختيار بگيرند، در واقع با تربيت خود و فرزندانشان بر اين آيين بود كه توانستند ويژگي‌هايي ايجاد كنند كه بر اساس آن ايرانيان شناخته شوند.

وي ادامه داد: آن زمان است كه با تشكيل يك حكومت مستقل جهاني به نام حكومت هخامنشي اين ويژگي‌ها كاملا ظهور و بروز مي‌كند؛ يوناني‌ها آنها را مي شناسند و انديشمندان آنها از ويژگي‌هاي ايرانيان ياد مي‌كنند و اين موارد توسط فرمانروايان ايراني در كتيبه‌ها نگاشته مي‌شود.


پذيرش آيين زردشت نزد ايرانيان بسيار پراهميت بود

برادرزاده دكتر عبدالحسين زرين‌كوب با بيان اينكه پذيرش آيين پيامبر ايراني، زردشت نزد ايرانيان بسيار پر اهميت بود و توانست پنجره هاي نويي به روي مردم ايران باز كند، افزود: اين مساله با موفقيت‌هاي بعدي در عرصه سياست و امور نظامي و اقتصادي اهميت بيشتر يافت و تلفيق اين دو با هم توانست فرهنگ و هويت ايران را به جهان آن زمان عرضه كند.


از زمان زردشت تا عصر هخامنشي تحولاتي در حوزه انديشه ديني رخ داده است

زرين‌كوب با بيان اينكه نمي توان به طور قطع اظهارنظر كرد كه هخامنشيان زردشتي بوده‌اند يا خير خاطرنشان كرد: فاصله زماني ميان پيامبر ايراني، زردشت با موسس سلسله هخامنشي قابل توجه است و در زمان تاسيس سلسله هخامنشي 400 تا 600 سال از زمان پيامبر ايراني گذشته است و در اين مدت تحولاتي در حوزه انديشه ديني رخ داده است.

وي گفت: با اين همه به نظر مي‌آيد با گذشت اين چند سده كه از زمان پيامبر ايراني گذشته است، توسعه اين آيين و كيش در ميان ايرانيان قابل ملاحظه بوده و اين تمايل در نزد اقوام مختلف ايراني به سمت نواحي مركزي و غربي فلات ايران هم كشيده شده است و آنها هم تحت تاثير اين انديشه و آيين نو قرار گرفته‌اند و آن را پذيرفته‌اند اما طبيعي است كه در عين حال براي خود پيشينه اعتقادي دارند و تحت تاثير اعتقادات نياكان خود هستند؛ در عين اينكه در اين محدوده زماني اين آيين به وسيله حكومت‌ها حمايت مستقيم نمي‌شده است و از آنجا كه سنت كتابت ميان ايراني‌ها رواج زيادي نداشته، بنابراين متن سخنان پيامبر ايراني به صورت شفاهي بيان مي‌شده است و فرصت و زمينه‌اي ايجاد مي‌شده كه ديگران در آن دخل و تصرف كنند و اين امكان در دوره مادها هم فراهم بوده است.

وي با بيان اينكه كاهنان حرفه‌يي در آن دوره در برابر گسترش آيين نو نمي‌توانستند مقابله كنند گفت: اما اين فرصت براي آنها فراهم بوده است كه بتوانند بخش‌هايي از اين آيين نو را با اعتقادات كهن خود تلفيق كنند و چيزي را بسازند كه خودشان مي‌خواهند. با تشكيل پادشاهي هخامنشي، آنها براي پيشبرد امور سياسي و نظامي و اقتصادي خود تمايل نداشتند خود را به يك آيين مشخص محدود كنند؛ البته پذيرش آيين زرتشت ميان پادشاهان هخامنشي متفاوت است و همه را نمي‌توان به لحاظ اعتقادي در يك جايگاه قرار داد اما سياست هخامنشيان به گونه‌اي است كه سبب مي‌شود آنها از اين آيين نو تا جايي استفاده كنند كه باعث محدوديت براي آنها نشود؛ همان‌طور كه نامه‌نگاري‌هايي از فرمانداران هخامنشي وجود دارد كه نشان مي‌دهد با اينكه در كتيبه‌هاي خود بارها نام اهوره مزدا را مي‌آورند اما نشان داده‌اند كه بقاي ساختار سياسي براي آنها مهم‌تر است و در مواردي حاضرند آداب و رسومي كه در مناطق رايج است را قانونمند و اعلام كنند كه هر كسي در سرزمين خود مي‌تواند بر اساس آداب و رسوم آنجا به راحتي رفتار كند.


مورخان يونان كورش را به بزرگي مي‌ستايند

وي در ادامه گفت‌وگوي خود با ايسنا افزود: قسمت عمده اطلاعات ما در مورد شخصيت كورش هخامنشي مبتني به اطلاعاتي است كه نويسندگان و مورخان يونان داده‌اند. اين مطالب از آنجا قابل توجه است كه توسط رقيبان و دشمنان سياسي ايران نوشته مي‌شود و انتشار مي‌يابد. آنها كورش را به بزرگي مي‌ستايند تا جايي كه هرودت، كه خود علاقه‌مند به ايرانيان نيست، مي‌گويد ايرانيان از كورش به عنوان پدر ياد مي‌كردند. همه اينها نشان دهنده اين است كه مجموعه ويژگي‌هاي شخصيتي و اخلاقي كورش براي مردم آن روزگار تازگي دارد و نمي‌توانند تصور كنند كه اين نوع حكومت جديدي كه اين ايراني مطرح مي‌كند، امكان تداوم داشته باشد. ذهن آنها اين آمادگي را نداشت؛ چرا كه در محيطي زندگي كرده‌اند كه شاهد جنگ‌ها و كشتارهاي عظيم بوده است و غارت‌هاي گسترده انجام مي‌شده است.

وي افزود: در دنيايي كه بزرگ‌ترين پادشاهي آن يعني آشور افتخار داشته است كه وقتي ايلام را مي‌گيرد مي‌گويد من شهرهاي ايلامي را چنان ويران و باير كردم كه خران وحشي در آن به راحتي چرا مي‌كنند و در دنيايي كه فرمانروايان بين النهريني وقتي مي‌خواهد براي يادبود اعمال خود تصويري را نقش كنند و پيروزي‌هاي خود را نشان دهند فقط صحنه‌هاي قتل عام و كشتار را نشان مي‌دهند - و امروز بعد از هزاره‌ها از نگاه كردن و تصور آنها موي بر تن آدميان راست مي‌شود- در چنين محيطي فردي به قدرت مي‌رسد كه رسم معمول و متداولش اين است كه حتي به دشمنان خود رحم مي‌كند و آنها را دوباره به مناصب قبلي خود بر مي‌گرداند و به عنوان فرمانروايي كه از جانب او نصب شده‌اند، منصوب مي‌كند يا در روزگاري كه عده‌اي به عنوان برده زندگي مشقت باري را دارند فردي به نام كورش اين امكان را براي آنها فراهم مي كند كه اگر دوست دارند به سرزمين خود برگردند و امكانات را براي اين كار فراهم مي‌كند، اگر مي‌خواهند همان‌جا زندگي كنند.


كورش نوعي از سلوك پادشاهي را عرضه مي‌كند كه براي مردم آن زمان ناشناخته است

زرين‌كوب بيان كرد: اين موارد برخورد با اقوام ديگري مثل يوناني‌ها در عين اينكه از خود قدرت و صلابت نشان مي‌دهد اما هيچگاه سخن و اشاره‌اي از هيچ مورخ همزمان با كورش يا نزديك او درباره اينكه او امكاني را فراهم كرده است كه سرزميني مورد تجاوز و غارت قرار گيرد، ديده نمي‌شود. نوعي از رفتار و سلوك پادشاهي را عرضه مي‌كند كه براي مردم آن زمان ناشناخته است. مردم با شكل جديدي از شهرياري و سياست‌هاي پادشاهي آشنا مي‌شوند، اصلا توقع انجام وقوع اين مسايل را ندارند؛ براي همين است كه در خاطره مردم ياد اين مرد باقي مي‌ماند و حتي دشمنانش به او احترام مي‌گذارند و از او به نيكي ياد مي‌كنند و چندين دهه پس از مرگ او وقتي كسنفن، فيلسوف و مورخ يوناني با ايراني‌ها آشنا مي‌شود و مي‌خواهد در يك كتاب معياري براي شهريار نمونه معرفي كند براي هموطنان خود، كورش را معرفي مي‌كند و نام كتابش را تربيت كورش مي‌گذارد.

وي به ايسنا گفت: در عهد عتيق قوم بني‌اسرائيل هم از كورش به نيكي ياد مي‌كند و او را مسيح مي‌خواند؛ كسي كه از جانب خداوند آمده و به آنها آزادي و شرف عطا كرده است. كورش، چهره‌اي مورد پسند از خود ارايه داد و نام او به يادگار براي نسل‌هاي بعدي باقي ماند.

زرين‌كوب گفت: در تاريخ ايران پيش از اسلام افرادي كه حافظه تاريخي ما ايراني‌ها آنها را حفظ كرده، زياد نيستند. تربيت اين افراد گونه‌اي مبارزه با نفس است همان‌طور كه ديديم صرف اينكه فردي فرزند كورش هم باشد، از او كورش ديگري نمي‌سازد. اين گونه‌اي تلاش اخلاقي كاملا شخصي است كه افراد را به اين سمت رهنمون مي‌كند. آنها بايد بتوانند اين ويژگي‌ها را كسب كنند.


كورش شخصيتي استثنايي و ممتاز در تاريخ ايران باستان است

اين استاد دانشگاه ادامه داد: كورش ويژگي‌هاي اخلاقي و اجتماعي خاص داشت و فرمانروايي بود كه مردم مي‌توانستند به احكام و دستورات او هم اعتماد كنند و هم پشت‌گرم باشند. كورش شخصيتي استثنايي و ممتاز در تاريخ ايران باستان است.


براي تاريخ ما معيارهاي غرب پذيرفتني نيست

وي تصريح كرد: به لحاظ جغرافيايي، فرهنگي و مردم شناختي و پيشينيه‌اي كه مردم اين سرزمين داشتند، بايد توجه كنيم كه نبايد معيارهاي مورخان غربي را در باب آزادي با تاريخ خودمان منطبق كنيم. براي تاريخ ما معيارهاي غرب پذيرفتني نيست. شرايط فرهنگي و سياسي خاص تاريخ خود را بايد نگاه كنيم. ما نمونه‌هاي مشخص از آزادي‌هاي اجتماعي و سياسي داريم.

زرين‌كوب گفت: مردم ايران، شهرونداني بودند كه به تكاليف خود آگاه بودند و مي‌دانستند در چه محدوده‌هايي مي‌توانند وارد شوند، در چه محدوده‌هايي نمي توانند وارد شوند و مي‌دانستند كه اين آزادي‌ها تا چه زماني در مورد آنها برقرار است حتي در باب مساله شهروندي در دوره ساساني كه از نظر ديني محدوديت‌ها و قدرتي كه نظام دستگاه ديني مي‌تواند به تدريج ايجاد كند، نكته‌هاي جالبي وجود دارد. به عنوان نمونه، اگر حتي يك ايراني زرتشتي آيين ديگري اختيار مي‌كرد، از همه حقوق شهروندي محروم نمي‌شد و حقوق شهروندي محدود به دين او نبود؛ حتي در اوج فعاليت تشكيلات و سازمان ديني زرتشتي اين مساله مطرح مي‌شود.


تا زماني‌كه براي حل پرسش‌ها به ديدگاه‌هاي غيرايراني مراجعه كنيم،دچار تناقض‌ها خواهيم شد

وي افزود: مجموعه كارهاي مستقلي كه در اين مورد ايراني‌ها كرده‌اند بسيار محدود است. ما بايد به تاريخ خود با ديدگاه خودمان نگاه كنيم. تاريخ‌مان را بر مبناي هويت ايراني و سنت‌ها و فرهنگ خودمان ببنيم و همه اين پرسش‌ها را با آن مبنا پاسخ دهيم تا زماني كه براي حل پرسش‌ها به ديدگاه‌هاي غيرايراني مراجعه كنيم، دچار اين تناقض‌ها خواهيم شد و ممكن است به جايي برسيم كه از گذشته و تاريخ خود فرار كنيم. اگر با نگاه ايراني به گذشته خود نگاه كنيم گذشته‌اي را فراروي خود خواهيم ديد كه ارزش فكر كردن، مطالعه كردن و تحقيق كردن و باليدن را دارد چرا كه اينها مجموعه سنن و آدابي است كه هزاران سال سابقه دارد و امروز غير ايراني‌هايي كه با آن آشنا مي‌شوند، به آن احترام مي‌گذارند.


ايراني‌ها نگاهي خاص به انسان‌ها داشتند كه با نگاه اقوام همزمان آنها فرق داشت

وي افزود: استوانه كورش كه فرمان كورش بعد از فتح بابل است و به زبان بابلي نو نوشته شده و نسخه‌اي كپي شده از آن در سازمان ملل متحد هم وجود دارد، در ادامه سلوك انساني كورش و سلوك معنوي ايراني‌ها بايد ديده شود. ايراني‌ها و از جمله كورش نگاهي خاص به انسان‌ها داشتند كه با نگاه اقوام همزمان آنها فرق داشت. در اوايل عصر هخامنشي احترام به حقوق ديگران مورد توجه بوده است و نزد ديگر پادشاهان هخامنشي نيز مورد توجه قرار مي‌گرفته است.
بن مايه:
www.sarzaminparsian.com (http://www.sarzaminparsian.com/)