PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حكايت سوم



فرناز
08-24-2009, 01:01 PM
تا حالا 2 تا حكايت از 5 تا رو براتون نوشتم اينم سوميش:

خود ارزيابي
پسر كوچكي وارد مغازه اي شد جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد بر روي جعبه ايستاد تا دستش به دكمه هاي تلفن برسد و شروع كرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مكالماتش گوش مي داد... پسرك پرسيد:خانم مي توانم خواهش كنم كوتاه كردن چمن هاي خانه تان را به من بسپاريد؟زن پاسخ داد : كسي هست كه اين كار را برايم انجام مي دهد پسرك گفت : خانم من اين كار را با نصف قيمتي كه او مي دهد انجام مي دهم. زن در جوابش گفت كه از كار اين فرد كاملا راضي است. پسرك بيشتر اصرار كرد و پيشنهاد داد : خانم من پياده رو و جدول جلوي خانه را هم برايتان جارو مي كنم در اين صورت شما در يكشنبه زيباترين چمن را در كل شهر خواهيد داشت. مجددا زن پاسخش منفي بود. پسرك در حالي كه لبخندي بر لب داشت گوشي را گذاشت. مغازه دار كه به صحبت هاي او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت : پسر... از رفتارت خوشم آمد به خاطر اينكه روحيه خاص و خوبي داري دوست دارم كاري به تو بدهم. پسر جوان جواب داد : نه ممنون من فقط داشتم عملكردم را مي سنجيدم . من همان كسي هستم كه براي اين خانم كار مي كند.

mahdi271
08-24-2009, 04:02 PM
جالب بود ممنون