PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حکایت اول



فرناز
08-16-2009, 11:31 AM
5تا حکایت هست که وقتی اون 5تارو کنار هم می ذاریم نکات جالبی برامون یادآوری میشه
امروز نوبت حکایت اوله!
مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر زیادی داشت.
او پس از 30 سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش بازنشسته شد.
2 سال بعد از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های چندین میلیون دلاری با او تماس گرفتند.
آنها هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام داده بودند و هیچ کس نتوانسته بود اشکال را رفع کند.
بنابراین ، نومیدانه به او متوسل شده بودند که در رفع بسیاری از این مشکلات موفق بوده است.
مهندس این امر را به رغبت می پذیرد.
او یک روز تمام به وارسی دستگاه می پردازد و در پایان کار،
با یک تکه گچ علامت ضربدر روی یک قطعه مخصوص دستگاه می کشد و با سربلندی
می گوید: اشکال اینجاست!
آن قطعه تعمیر می شود و دستگاه بار دیگر به کار می افتد.
مهندس دستمزد خود را 50000 دلار معرفی می کند.
حسابداری تقاضای ارائه گزارش و صورتحساب می کند.
او به طور مختصر این گزارش را میدهد:
بابت یک قطعه گچ: 1 دلار و بابت دانستن این که ضربدر را کجا بزنم : 49999 دلار!