PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : لغت unit



Borna66
08-14-2009, 03:22 PM
token




نشانه، علامت (برای ابراز احساسات و غیره)




acknowledgment



تشکر، سپاسگزاری




recompense



دادن چیزی به کسی برای تشکر و سپاسگزاری




snares



کلک، نیرنگ، تله، دام




means



ميانگين




avert



مصون داشتن، حفظ کردن، برگرداندن، منحرف كردن




persecution



زجر، شکنجه، آزار و اذیت




cursed



معلون، رجیم



Vacant
Evacuate, vacancy, vacation
خالي، اشغال نشده
Lot
Parking lot
محوطه، بسي، بسيار، دسته
Landlord
landlady
مالك، صاحب خانه
Lessee
Tenant
Lease
Rent
مستأجر
Hardship
سختي، مشقت
Bear
حمل كردن، تحمل كردن
Account
Count on sb
شمردن، حساب كردن
Gallant=barve=valorous
دلاور، جوانمرد، ...ن باز
Respect
احترام گذاشتن
Overcome ≈ Vanquish
چيره شدن
Buddy
رفيق، يار، همرزم
Contest
Contestant=competitor=opponent=rival
مسابقه، ستيزه كردن
Subway
مترو، راه زير زميني
Robbery
دزدي، سرقت
Unaccustomed
غيرعادي
Disobey
نافرماني، سرپيچي
Bachelor=single
مرد مجرد

Borna66
08-14-2009, 03:22 PM
Qualify
سزاوار، شايسته
Remain
ماندن، اقانت کردن
Spread
پخش كردن، گستردن
Cloak
عبا، ردا
Crossing
دو راهي، عبور، گذرگاه
Muddy
گل آلود، گلي
Puddle
گودال، دست انداز، گل آلود كردن
Award
جايزه، اعطا كردن
Breeding ≈ Upbringing
پرورش، تعليم و تربيت
Impressed
تحت تاثير قرار گرفتن
Anecdote
حكايت، قصه، ضرب و المثل
Thought
گمان، انديشه، استدلال
Demonstrate
ثابت كردن، اثبات كردن
Situation
موقعيت،وضعيت
Favor
توجه، مرحمت، مساعدت
Nearby=adjacent=vicinity
نزديكي،همسايگي
Generous=forgiving
سخي، بخشنده ، از روي بخشش

Borna66
08-14-2009, 03:22 PM
http://pnu-club.com/imported/2009/08/84.gif
Gesture
اشاره، حركت، رفتار
Flirt
لاس، لاس زدن
Probably=possibly=likely
احتمالاً، محتملاً
Salesman
فروشنده
Prisoner, imprison, prison=jail
زنداني، اسير
Bible
كتاب مقدس
Lie, liar, lying
دروغ گفتن
Couch
تخت، نيمكت، خوابانيدن
Blade
تيغه، پهناي برگ، شمشير
March
راه پيمايي
Actor
بازيگر
Corpse
جسد، لاشه
Coffin
تابوت
Revenge
خون خواهي،كينه جويي كردن
Conceal ≈ Hide
پنهان كردن، مخفي نگه داشتن
Castle
دژ، قلعه
Dismal=depressing
دلتنگ كننده، پريشان كننده
Climate
آب و هوا، اقليم،جو
Election
راي دادن، انتخاب
Tactfully
با ادب، با درايت
Frigid
بسيار سرد
Valley
دره، وادي

Borna66
08-14-2009, 03:22 PM
http://pnu-club.com/imported/2009/08/84.gif
Abandon ≈ Quit ≈ Desert
رها كردن، ترك كردن
Hurt ≈ Injure
آزار رساندن،آسيب رساندن
Battle ≈ War≈ Fight
رزم،جنگ،پيكار
Keen ≈ Sharp
تيز، شديد، مشتاق، باهوش
Eager
مشتاق،ذيعلاقه
Intense
زياد، سخت،شديد
Through
از ميان، از وسط
Sense
حس، احساس كردن
Jealous ≈ Envious
حسود
Detective
كارگاه
Hire
fare
کرایه، اجاره
Tact
درايت، سنجيدگي
Admire
admiration
admirer
پسند كردن، تحسين كردن
Oath
پيمان،سوگند
Promise
وعده، قول، عهد و پيمان
Curse
نفرين، دشنام
Witness
گواهي، شهادت
Court
دادگاه