PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگی نامه « والت ویتمن »؛ شاعری به وسعت آمریکا



Fahime.M
08-02-2009, 11:14 AM
والت ویتمن (١٨٩٢- ١٨١٩) در شعر آمریکا نامی است که همواره نقطه ی تحول و گسترش شعر مدرن را به همراه می آورد. بسیاری از بزرگترین شاعران قرن بیستم آمریکا ، علی رغم تفاوت های بی شماری که در سبک و نگاه با یکدیگردارند ، هر یک به نحوی از این شاعر دوران ساز تأثیر پذیرفته اند. والت ویتمن فرزند دوم خوانواده ی پرجمعیتی بود که در هنگام چهار سالگی وی به بروکلین نیویورک نقل مکان کرده بودند. او چند سالی را به تحصیل در مدرسه ای دولتی پرداخت و در ظرف مدتی کمتر از شش سال – یعنی در حدود یازده سالگی - از ادامه ی تحصیل صرف نظر کرد. وی از همان سالهای نخستین ترک تحصیل ، خواندن را به صورت جدی دنبال می کرد و آثار نویسنده ای چون سروالتراسکات را با اشتیاق فراوان می خواند و شایان ذکر است که در همان دوره نوشتن اشعار و قطعاتی نگاشته شده در قوالب سنتی را آزموده بود. در همین دوران ، ویتمن به عنوان شاگرد چاپخانه آغاز به کار نمود و پس از آن در چاپخانه ها و دفاتر روزنامه ها و سرانجام به روزنامه نگاری پرداخت ؛ حرفه ای که تا آخرعمر با فراز و نشیب بسیاری به آن اشتغال داشت. وی در سال ١۸٣٥ به زادگاه خود لانگ آیلند (Long Island) بازگشت و درکنار تدریس در مدارس محلی برای مدتی سردبیری روزنامه ی لانگ آیلندر(Long-Islander) را به عهده گرفت – جالب توجه است که درهمین دوره وی مورد تعاند و اعتراض اولیاء دانش آموزان محلی قرار گرفت و به سبب سستی و مسامحه در امر آموزش تقبیح شد . ویتمن که هرگز در حرفه و وضعیت ثابت و مشخصی بر جای نمی ماند این شغل را رها کرد و به نیویورک بازگشت. در نیویورک وی عمدتا ً وقت خود را در کتابخانه ها می گذراند و به مطالعه ی پردامنه و کسب آشنائی در بسیاری از زمینه ها ، از ادبیات ، موسیقی و تئاتر تا ستاره شناسی ، پرداخت و نیز آشنایی عمیق تری را با هنرهای گوناگونی چون تئاتر و اپرا کسب نمود. در همین دوره بود که وی سرویراستاری مجله ی بروکلین ایگل (BrooklynEagle) را عهده دار شد و به نقد و بررسی آثار بزرگانی چون ژرز ساند ، گوته ، ملویل و امرسون پرداخت.


او در این دوره ، علاوه بر انتشار دادن اشعار و پاورقی های خود در مجلات همگانی ، پا به عرصه ی سیاست نیز گذاشت و در فعالیت های عمده ی طرفداران دموکراسی شرکت نمود. برای مثال ، وی در تالار تامانی (Tammany Hall) که از احزاب پراهمیتی بود که در زمینه های چون دموکراسی و میهن پرستی فعالیت می نمود به ارائه ی نطق های سیاسی پرداخت و همچنین به عضویت حزب "خاک آزاد" (Free-Soil Party) درآمد که عمدتا ً به مقابله با گسترش برده داری در آمریکا مشغول بود و به علت مشارکت درهمین حزب نیز شغل خود در مجله ی بروکلین ایگل را از دست داد و در واقع از این نشریه اخراج شد. در طی این سالها وی به مشاغل مختلفی همچون ساخت و ساز مسکن روی آورد و در نهایت با چشم پوشی از هر گونه تجارتی ، تمام ِ وقت و توجه خود را مبذول ادبیات و نویسندگی کرد.


در این مقطع زمانی در حدود سال ١۸٥٥ ویتمن دست به انتشار مهمترین اثر خود یعنی مجموعه ی شعر "برگهای چمن" می زند که ازلحاظ زبان و فنون شاعری با سایر آثار همدوره ی خود قابل قیاس نیست. علاوه بر مشخصات صوری ، نگاه و جهانبینی موجود در این اثر نیز به شکلی بارز منحصر به فرد و نو است. وی به ستایش از جسم انسان و حس های او مبادرت می ورزد. ویتمن بی آنکه بتواند از مساعدت های ناشری مناسب برای انتشار دادن این اثر بهره مند شود ، مجموعه اش را با سرمایه ی شخصی به طبع می رساند. در مقدمه ی تاریخی ومفصلی که در این مجموعه می گنجاند سخن از ادبیات نوین و دموکراتی می راند که به نیابت از ملتی سروده شده و آفریده ی شاعری است متمایز و توانمند با صفاتی دلیرانه که توسط شخصیتی گیرا هدایت می شود. وی با فصاحتی به یاد ماندنی در مقدمه ی این اثر ویژگی های بزرگترین شاعران را توصیف می نماید :


" جهان شناخته شده فقط یک ستاینده ی راستین دارد که در حقیقت همان بزرگترین شاعر است. وی شوری جاودانه را به کار می گیرد و وقعی نمی نهد که کدامین اقبال و کدام اتفاق ِ برآمده از بختیاری یا سیه روزی پدید می تواند آمد. وی روز به روز و ساعت به ساعت ودیعه ی دلنواز خود را می جوید. هر آنچه دیگران را وا پس می فکند و در هم می شکند از برای او همچون سوختباری است که ره پویی وی برای وصل و مسرت به عشق آمیخته را برمی افروزد. "


جالب توجه است که وی در همین مقدمه نگاهی ویژه و توأم با تفاخر و گزافه باوری درقبال مردم و فرهنگ آمریکای نوپا را عرضه می دارد و قوم . بومیت خود را واجد ظرفیتی نوساخته و لایتناهی از شعر و شاعرانگی می خواند:


" امریکائی های برآمده از تمامی ملل همواره بر این گستره لبریز ترین طبیعت شاعرانه را دراختیار داشته اند. ایالات متحده به نوبه ی خود طبیعتا برترین و بزرگترین اشعار هستند. "


وی چنین ادامه می دهد :


" اینجا نه تنها یکی ملت است بل آکنده ملتی است برآمده از تمامی ملت ها ، اینجا کاروکردی است انسجام یافته از ریسمان های که از سر تقدیر چشم بر جزئیات و استثنائات چشم فرو پوشیده و هیبت مندانه به سوی تودگان انبوه پیش می روند. "


ویتمن در همین مقدمه با تعابیری ژرف زیبایی را به پرده ی وصف می آراید :


" تحقق زیبایی آمد نیامد اقبال نیست ... به مانند خود زندگی گریز ناپذیر است ... چون نیروی جاذبه دقیق است و راست ... از نگاه نگاهی دیگر برمی آید و از شنودن دیگر شنودنی بر می آید و از صدایی صدای دیگری برمی آید جاودانه شگفتی آور از ره همآرایی ِ هستنده ها و انسان. "


از همین مقدمه و بخصوص فرازهای مورد اشاره درهمین جستار اینگونه بر می آید که ویتمن تمامی ویژگی های متمایز و اعجاآسای شعر و شعرافرینی را در چنته ی مردم و فرهنگ کشور خود می پنداشت و نوعی پیوستگی و وحدت اجزاء را بر جریده ی اندیشه های خویش ثبت می دید. این نحوه ی نگرش تا اندازه ای برآمده از دکترین ِ فراروندگی باوری (Transcendantalism) است که نوعی اتحاد و اتفاق وجودی را بین تمامی موجودات و حتی جامدات هستی می دانست و به عاملی وحد بخش و رابط (ابرروح - over-soul) بین هر انسان منفرد و تمامی هستی باورداشت. واکنش مفتخرانه و شکوه آمیز مبدع و بنیان گذار این نگرش فراروندگی باوری ، یعنی رالف والدو امرسون (Ralph Waldo Emerson) به نخستین طبع "برگهای چمن" خود مؤید همین تأثیر و طریقت جویی بخصوص است. امرسون درنامه ای که در حدود سال ١٨٥٥، پس از اولین چاپ مجموعه ی ویتمن ، نگاشته شده است والت ویتمن را اینگونه مورد خطاب قرار می دهد :


" در ابتدای ِ کاری بدین سان شگرفِ ، که با چنین آغازه ای به حتم می بایست از زمینه ای دیرپایی ریشه برگرفته باشد ... "


وی به امرسون در طی نامه ی بلندی چنین پاسخ می دهد :


" استاد ، من مردی ام با ایمانی بی شائبه . ای استاد ، ما از خلال قرون ، طبقات اجتماعی ، قهرمان باوری ها و حکایات نگذشته ایم که هم امروز بر سر این سرزمین باز ایستیم ... همچون طبیعت ، کاوش ناپذیر ، پیش رونده ، بی آنکه تاب اش یکدم باز ایستد ، آزاده اندیش درمیان های و هوی ِ طرفین ستیز ، چنین است آمریکا ... "


در همین گزیده ی مختصر می توان تلفیق و امتزاج ایده های فلسفی مربوط به فراروی گرایی ِ فلسفی را با وطن خواهی و شمه ای از اندیشه ی سیاسی ِ ویتمن بازشناخت.


در چاپ نخستین این مجموعه ، شعری بی عنوان قرار داشت که بعد ها "آوازی از برای خودم" نام گرفت؛ این شعر استوارترین و اعجازگونه ترین شعر مجموعه ی مورد اشاره و نیز از مهمترین اشعار آمریکایی شناخته شده است. این شعر از سطر های بلند و آهنگینی تشکل یافته است و در آن ضمیر انعکاسی ِ "من" سرخوشانه در میان حسیات و ذرات جهان آواز سر می دهد و تمامی انسان ها و مکان ها را در برمی گیرد. ویتمن شعر را اینگونه آغاز می کند :


" من خودم را جشن می گیرم ، و خودم را آواز می خوانم
و هر آنچه من خیال کنم تو خیال خواهی کرد.
چرا که هر آن ذره کز آن ِ من است
از آن ِ تو نیز هست ، به همان میزان ... "


ویتمن این مجموعه را با اشعاری افزوده و تغییراتی چند بار دیگر تجدید چاپ می کند. در سال ١٨٦٠، وی مجموعه ای از اشعار خود به نام فرزندان آدم (Enfant d'Adam) است که وی از طریق نگاشتن اشعاری پیچیده در ابتدا عشق میان زنان و مردان را بر می رسد و از پس آن با تعدادی شعر که بعد تر در مجموعه ی بلوط زنده (Live Oak)به طبع می رسد عشق همجنس خواهانه را مورد تدقیق و تأیید قرار می دهد؛ این مجموعه ی شعر که بالغ بر چهل و پنج قطعه است نخل ِ خاوری یا Calamus نامیده شده است. ضرورتا ً باید یادآور شد که این مجموعه برآمده از مشکلات و تجربیات شخصی والت ویتمن در روابط عاشقانه ی خصوصی و نیز همجنس گزینی ِِ اوست. برای مثال ، در گفتار دوم ِ مجموعه ی "بلوط زنده" و جنبه های نمادین و عینی ِ طبیعت و زیستن را با چند و چون روابط پیش گفته درمی آمیزد و تصویری نوین را ترسیم می کند :


" در لوئیزیانا ، بلوطی سرزنده را گرم ِ بالیدن یافتم
فرا ایستاده بوده
یکسره او تنها
و ازشاخه هایش خزه ها آویخته بودند
بی هیچ همنشینی آنجا رُسته بود
می درخشانید از شوق
برگهای تیره ی سبزی را او
نمای تند و بی نرمِش و شهوت خیزش
مرا واداشت تا به خود را فرایاد آرم
من در این اندیشه ، باری ، که او
چگونه توانست این برگهای غرقه در شوق را به بار آرد
هم در آن حالی که آن جا ایستاده بود بر جای خویش
بی تکیه بر یارش ، بی دل نگاه دارش ... "


باید یادآور شد که وی از گرایشی همجنس خواهانه داشت و روابطی از این دست را نیز آزموده بود. در برخی از اشعار تغزلی وی دلالت هایی بر این مسائل را می توان بازیافت. وی این اشعار را که مربوط به سالهای ۱۸٦٠ - ۱٨٥۷ است و حاکی از تجربیات خصوصی عاشقانه ی وی در دوره ی کناره گیری اش از نقش ِ شاعری در خدمت ِ اجتماع و میهن ستا در قبال ِ سرزمین آمریکا و متعاقبا ً روی آوردنش به زندگی عاشقانه ای درآمیخته با "دوستی شورانگیز" میان ِ دو مرد. وی در این اشعار به شکلی اشارت وار و غیر مُصَرََّح از همجنس خواهی خود تصاویر و توصیفاتی به دست می دهد. نمونه هایی از این گونه سروده ها را می توان در آثاری همچون "بلوط سرزنده" و فرزندان ِ آدم "Enfants d`Adam" وی سراغ کرد. برای نمونه وی در یکی از سروده های مجموعه ی اخیر می گوید:


من ِ خودانگیخته ، طبیعت
روزی عشق آمیز ، خورشید اوج گیر
دوستی که به وی دلشادم من
دوستی که دستانش چه رها و بی خیال
بر شانه هایم آویخته است.


به هر ترتیب ، از جمله اشعار مهمی که به این مجموعه افزوده می شود ، شعر "رپرپه های طبل" است که ویتمن آن را به سبب تأثر پذیرفتن از جنگ داخلی آمریکا سروده است و در آن اشتیاق و امید وی برای صلح آمریکای شمالی و جنوبی مشهود است.


پیش ازجنگ داخلی آمریکا ، وی از طریق دوستی ها و روابط نامتعارفش با تعداد بی شماری از طبقات فرودست و از آن جمله ارابه رانان و زندانیان – که مرتبا ً به ملاقاتشان می شتافت – نسبیت به توده ی مردم آمریکا حس ِ همنوع طلبی شایان ستایشی را درخویش انگیخته بود به تبع همین فراز و فرود ها ، در طول جنگ به عنوان متصدی بیمارستان مشغول به کار شد و با از خود گذشتگی ِ مثال زدنی و بی بدیلی به پانسمان و مراقبت از مجروحان جنگی پرداخت و تا سر حد آسیب رسانیدن به سلامت جسمی خود نیزدر این راه پیش رفت. او تا سال ۱۸۷٣ در واشینگتون ماند و در منسب کارمند دولت شاغل بود و سرانجام در همین سال دچار سکته ی مغزی شد و تا پایان عمر از فلجی بخشی ازبدنش در رنج بود. از دستآورد های آخرین سالهای عمر وی مقاله هایی است که در باب دموکراسی (تحت عنوان نظرگاه های دموکراتیک - ۱۸۷۱) نگشاته است که تا به امروز نیز در زمینه ی تبیین و تحلیل دموکراسی به عنوان بحث هایی کلاسیک حائز اهمیت بسزایی بوده اند.


ویتمن درشعر آمریکا اهمیتی بنیادین دارد و این مسئله هنگامی روشن تر می وشد که در نظر آوریم بسیاری از بنیان گذاران و طلایه داران شعر مدرن آمریکا چون والاس استیونس ، هارت کرین ، عذرا پاوند و بسیاری دیگر ریشه در بستری دارند که وی برای شعر و ادبیات آمریکا فراهم آورده بود. ویتمن هنرمندی نامتعارف و متمایز بود. روابط دوستانه ی وی بسیار متناقض نما بود و از ادیبان و هنرمندان بزرگ همعصر وی تا کوچه گردان و عامی ترین اقشار اجتماع را شامل می شد. باور مؤمنانه ی وی به آینده و ظفرمندی آمریکا به تنهایی روحیه ای ویژه و میهن پرستانه را در تاریخ اندیشه و هنر آمریکا رقم زد و تداوم بخشید.



گردآوری و ترجمه: علی ثباتی

Fahime.M
08-02-2009, 11:27 AM
. نوشته بر لوح قانون ، کلرادو
مترجم: سوری احمدلو

این روح بود که به این مرحله هستی بخشید ،
به این انبوه صخره های لغزان سیاه وقرمز،
این قله های بی پروای آرزومند بهشت
این دره ها، رودهای زلال سرکش ،این طراوت عریان

این رژه ی بی تناسب وحشی ، به دلایل خود آنها،
من تورا می شناسم ، ای روح وحشی – ما هم خانه بوده ایم
مال منهم شبیه رژه ی وحشیانه ای ، به دلایل خود آنهاست
آیا هنر فراموش شده ی آنها بهایی نبود در مقابل سرود ها و مناجات من ؟
برای به حرکت درآوردن درونشان حکم صریح وحساسی بود؟
ضرباهنگ وزن شعر شاعران، بیرون آمده از ستونهای آراسته و طاق های صیقلی معابد فراموش شده آیا ؟
اما تو که لذت بخش ترین روح اینجایی، تو که به این مرحله هستی بخشیدی،
آنها تو را بیاد آورده اند.



Spirit that Formed this Scene
Written in Platte Cañon, Colorado

Spirit that form'd this scene,
These tumbled rock-piles grim and red,
These reckless heaven-ambitious peaks,
These gorges, turbulent-clear streams, this naked freshness,

These formless wild arrays, for reasons of their own,
I know thee, savage spirit--we have communed together,
Mine too such wild arrays, for reasons of their own;
Was't charged against my chants they had forgotten art?
To fuse within themselves its rules precise and delicatesse?
The lyrist's measur'd beat, the wrought-out temple's
grace--column and polish'd arch forgot?
But thou that revelest here--spirit that form'd this scene,
They have remember'd thee

Fahime.M
08-02-2009, 11:27 AM
. آن هنگام که آوای عالمانه ی اختر شناس را شنیدم
مترجم: سوری احمدلو

وقتی آیات و نشانه های اختر شناس در ستونی مقابلم به صف شدند
آن هنگام که نگاره ها و نمودار ها کم و زیاد شده نشانم داده شدند
نشسته بودم گوش می ساردم به خطابه های اخترشناس
در اتاقی و در انبوه کف زدن ها و تشویق ها
چقدر زود به ملالی غیر قابل وصف دچار شدم
تا جایی که از خودم بیرون زدم
از خودم بیرون زدم
و در هوای نمناک و راز آلود شب
سرگردان و متعجب لحظه ب هلحظه
به سکوت عمیق اختران چشم سپردم.


When I Heard the Learned Astronomer

When I heard the learn'd astronomer,
When the proofs, the figures, were ranged in columns before me,
When I was shown the charts and diagrams, to add, divide,
and measure them,
When I sitting heard the astronomer where he lectured with
much applause in the lecture-room,
How soon unaccountable I became tired and sick,
Till rising and gliding out I wander'd off by myself,
In the mystical moist night-air, and from time to time,
Look'd up in perfect silence at the stars