Borna66
07-30-2009, 02:18 PM
پیام معجزه ساز (http://mmoeeni.blogspot.com/2008/04/blog-post_06.html)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
در سال 1963 یک دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه یو.سی.ال.ای. آمریکا که دروس مربوط به آگهی و تبلیغات خود را می گذراند، برای انجام تکالیف درس طراحی یک آگهی را برای موتورهای هوندا به استاد خود پیشنهاد کرد که مورد قبول او قرار گرفت. پیام تبلیغاتی این دانشجو این بود: "شما شریف ترین و بهترین افراد را بر روی موتورهای هوندا می بینید". /ا
استاد درس که از پیام تبلیغاتی شاگردش خوشش آمده بود، او را تشویق کرد تا طرح خود را به شرکت های تبلیغاتی پیشنهاد کند. آن دانشجو در شرکت تبلیغاتی گری که که با هوندا همکاری می کرد، دوستی داشت. این شرکت به شرط آن که دانشجو فکر خود را مطلقا با کسی در میان نگذارد طرح او را خرید و متعاقبا سعی کرد حق استفاده از آن عبارت تبلیغاتی را به هوندا بفروشد. بین اعضای تیم مدیریت هوندای آمریکا که در سال 1963 به پنج نفر افزایش یافته بود در مورد رد یا قبول آن آگهی تبلیغاتی سخت اختلاف افتاد. مدیر فروش بالاخره دیگران را وادار به تمکین کرد و پیام پذیرفته شد. پیام تبلیغاتی "شریف ترین مردم" اعجاز خود ر ا کرد و بر افزایش روند فروش موتورهای هوندا تاثیر حیرت آوری گذاشت به طوری که یک سال بعد از هر دو موتوری که در آمریکا به فروش می رسید یکی از آن ها هوندا بود ... ولی چرا این پیام چنین اثری داشت؟ /ا
پس از جنگ جهانی دوم صرف نظر از ماموریت پلیس و ارتش که به مقتضای شغل خود از موتورسیکلت استفاده می کردند، استفاده از موتور سیکلت زیاد معمول نبود. بسیاری از استفاده کنندگان از موتور سیکلت مردم شریفی به شمار می آمدند ولی عده ای از موتورسیکلت رانان که افراد شروری بودند و خود را فرشتگان جهنم و بردگان شیطان و از این قبیل اسامی می نامیدند، با اعمال خلافی که مرتکب می شدند موتورسیکلت رانی را امری زشت یا متعلق به زشتکاران جلوه می دادند. حتی کاپشن چرمی موتوررانان که برای ایمنی می پوشیدند، علامتی ناخوشایند به نظر می آمد. در فیلمی به نام "این گروه وحشی" که در سال پنجاه و سه میلادی به نمایش در آمد، مارلون براندو، هنرپیشه معروف آمریکایی در نقش یک فرد شرور با کاپشن چرمی سیاه و موتور تریومف 650 سی.سی. خود به طور گسترده ای شرارت را با موتوررانی و پوشیدن کاپشن چرمی عجین ساخت ... اما منظور پیامی تبلغاتی که هوندا برای خود برگزید و منجر به آن معجزه در افزایش فروش شد، گسیختن ارتباطی بود که مردم بین موتور و افراد شرور در ذهن خود برقرار کرده بودند. هوندا سهم بزرگی از بازار فروش موتوسیکلت را به خود اختصاص داده بود و با صرف مبلغ صد و بیست و پنج میلیون دلار برای تبلیغات، حمایت های منطقه ای را متوجه خود ساخت. تبلیغات هوندا خانواده های جوان را مخاطب قرار می داد و مدام تکرار می کرد: شما شریف ترین و بهترین افراد را بر روی موتورهای هوندا می بینید". /ا
از: چگونه غیرممکن ها ممکن شدند
*
حالا این رویکرد حساب شده را مقایسه کنید با برخی پیام های ملال آور و گاه مضحک تلبیغاتی خودمان...
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
در سال 1963 یک دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه یو.سی.ال.ای. آمریکا که دروس مربوط به آگهی و تبلیغات خود را می گذراند، برای انجام تکالیف درس طراحی یک آگهی را برای موتورهای هوندا به استاد خود پیشنهاد کرد که مورد قبول او قرار گرفت. پیام تبلیغاتی این دانشجو این بود: "شما شریف ترین و بهترین افراد را بر روی موتورهای هوندا می بینید". /ا
استاد درس که از پیام تبلیغاتی شاگردش خوشش آمده بود، او را تشویق کرد تا طرح خود را به شرکت های تبلیغاتی پیشنهاد کند. آن دانشجو در شرکت تبلیغاتی گری که که با هوندا همکاری می کرد، دوستی داشت. این شرکت به شرط آن که دانشجو فکر خود را مطلقا با کسی در میان نگذارد طرح او را خرید و متعاقبا سعی کرد حق استفاده از آن عبارت تبلیغاتی را به هوندا بفروشد. بین اعضای تیم مدیریت هوندای آمریکا که در سال 1963 به پنج نفر افزایش یافته بود در مورد رد یا قبول آن آگهی تبلیغاتی سخت اختلاف افتاد. مدیر فروش بالاخره دیگران را وادار به تمکین کرد و پیام پذیرفته شد. پیام تبلیغاتی "شریف ترین مردم" اعجاز خود ر ا کرد و بر افزایش روند فروش موتورهای هوندا تاثیر حیرت آوری گذاشت به طوری که یک سال بعد از هر دو موتوری که در آمریکا به فروش می رسید یکی از آن ها هوندا بود ... ولی چرا این پیام چنین اثری داشت؟ /ا
پس از جنگ جهانی دوم صرف نظر از ماموریت پلیس و ارتش که به مقتضای شغل خود از موتورسیکلت استفاده می کردند، استفاده از موتور سیکلت زیاد معمول نبود. بسیاری از استفاده کنندگان از موتور سیکلت مردم شریفی به شمار می آمدند ولی عده ای از موتورسیکلت رانان که افراد شروری بودند و خود را فرشتگان جهنم و بردگان شیطان و از این قبیل اسامی می نامیدند، با اعمال خلافی که مرتکب می شدند موتورسیکلت رانی را امری زشت یا متعلق به زشتکاران جلوه می دادند. حتی کاپشن چرمی موتوررانان که برای ایمنی می پوشیدند، علامتی ناخوشایند به نظر می آمد. در فیلمی به نام "این گروه وحشی" که در سال پنجاه و سه میلادی به نمایش در آمد، مارلون براندو، هنرپیشه معروف آمریکایی در نقش یک فرد شرور با کاپشن چرمی سیاه و موتور تریومف 650 سی.سی. خود به طور گسترده ای شرارت را با موتوررانی و پوشیدن کاپشن چرمی عجین ساخت ... اما منظور پیامی تبلغاتی که هوندا برای خود برگزید و منجر به آن معجزه در افزایش فروش شد، گسیختن ارتباطی بود که مردم بین موتور و افراد شرور در ذهن خود برقرار کرده بودند. هوندا سهم بزرگی از بازار فروش موتوسیکلت را به خود اختصاص داده بود و با صرف مبلغ صد و بیست و پنج میلیون دلار برای تبلیغات، حمایت های منطقه ای را متوجه خود ساخت. تبلیغات هوندا خانواده های جوان را مخاطب قرار می داد و مدام تکرار می کرد: شما شریف ترین و بهترین افراد را بر روی موتورهای هوندا می بینید". /ا
از: چگونه غیرممکن ها ممکن شدند
*
حالا این رویکرد حساب شده را مقایسه کنید با برخی پیام های ملال آور و گاه مضحک تلبیغاتی خودمان...