PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقد كتاب "ناشناخته ماندگان" در نشست والس



Fahime.M
07-27-2009, 08:11 AM
نقد كتاب "ناشناخته ماندگان" در نشست والس

این جلسه از نشست‌های نقد والس به نقد كتاب "ناشناخته ماندگان" اثر "پاتریك مُدیانو" كه توسط "ناهید فروغان" به فارسی برگردانده شده، اختصاص داشت. در این جلسه كه خود مترجم نیز حضور داشت، ساسان تبسمی، آرش نقیبیان، جواد عاطفه، اصغر نوری، مجید تیموری، شهلا زرلكی، فرشته احمدی، سعید طباطبایی و آزاده فراهانی به نقد كتاب پرداختند. آنچه در ادامه می‌خوانید خلاصه مباحثی است كه در این جلسه مطرح شده‌است. سعی شده در این گزارش مطالب با لحن شفاهی منتقدین ارائه شود و روشن است كه دقت بحث شفاهی با مكتوب متفاوت است.

ساسان تبسمی:
تكنیك ترجمه‌ی ناشناخته ماندگان به خاطر واژه پردازی‌های مناسب راهگشا بود. سبك مدیانو سبك سهل و ممتنعی است ولی در ایران زیاد مورد استقبال واقع نشده. مدیانو پاریس را با تمام جذابیت‌هایش در آثارش وصف می‌كند. برای مدیانو ساعات مختلف روز بسیار مهم است، بنابراین نور در نوشته‌های او نقش كلیدی دارد. گاهی اوقات نوشته‌های مدیانو به خاطر سادگی بیش از حد عذاب آور می‌شود. مدیانو در چهار پنج سال آعاز كارش گویی دنبال چیزی می‌گردد؛ و بعد از آن كاملا مشخص می‌شود كه چه می‌خواهد و دنبال چه چیزی است.



http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


آرش نقیبیان:
پاریس در آثار مدیانو تا آن اندازه مهم است كه موضوع تز فوق لیسانس دانشجویی در فرانسه "پاریس در آثار مدیانو" بوده است. یك منتقد فرانسوی می‌گوید بعد از بالزاك كسی نتوانسته مثل مدیانو پاریس را بازتاب دهد كه این می‌تواند هم حسن باشد و هم ایراد. و ایراد آن در عدم جهانی شدن نویسنده می‌تواند باشد.
چهار محور اساسی در آثار مدیانو وجود دارد:
1- جست و جوی هویت و حافظه: گاهی قهرمان و ضد قهرمان دنبال هویت و حافظه می‌باشند. اما این حافظه و هویت در بیشتر مواقع مخدوش است.
2- اشغال فرانسه توسط نازی‌ها: بسیاری از آثار فرانسوی به خاطر همین مساله حائز اهمیت شده‌اند. مدیانو در سال 1945 به دنیا می‌آید، یعنی در پایان جنگ دوم جهانی. اما عقبات جنگ و مسمومیتی كه نازی‌ها ایجاد كرده بودند همچنان در جامعه وجود داشت.
3- بحث پدر در آثار مدیانو: نمی‌شود هیچ اثری را از زندگی نویسنده منفك كرد و آثار مدیانو برآیند تلاطم دوران كودكی و مرگ برادر و غیبت‌های مكرر پدر است.
4- پاریس در آثار مدیانو.


ناهید فروغان:
این توصیف پاریس در كارهای مدیانو تا حدی است كه نقشه‌ی پاریس را در آثار مدیانو می‌توان دید. اما از نظر من این توصیف بیش از حد پاریس می‌تواند در راستای فضاسازی و حال و هوا باشد. ذهن خواننده‌ی ایرانی همواره به دنبال قصه است و شاید اینكه مدیانو مورد استقبال واقع نشده در همین عدم قصه‌پردازی اوست. مثلا در نگین كوچولو وقتی مادر را توصیف می‌كند انتظار داریم كه اتفاق خاصی بیفتد و چنین نمی‌شود؛ چرا كه مساله‌ی مدیانو چیز دیگری است.


اصغر نوری:
محور اصلی مدیانو هویت و جست و جو است ولی استر موقعیت‌های چندپهلو ایجاد می‌كند و مثل مدیانو ساده شروع می‌كند ولی موقعیت‌های چندپهلو ایجاد می‌كند. اما در آثار مدیانو، داستان ساده شروع می‌شود و ساده تمام می‌شود و مخاطبی كه همواره دنبال تحول شخصیت بوده، بی‌نتیجه می‌ماند. مدیانو مدام ما را از این محله به آن محله می‌برد و شخصیت‌های مختلفی می‌روند و می‌آیند اما مدیانو آنها را در خلال داستان گم می‌كند. برخی فرانسوی‌ها هم مثل ایرانی‌ها به دلیل همین عدم قصه‌پردازی به اثار مدیانو رغبتی نشان نمی‌دهند. در آثار ایرانی نثر جعفر مدرس صادقی شبیه مدیانو است. با این تفاوت كه او دنبال قصه گفتن است.


آرش نقیبیان:
در فرانسه نویسندگان به دو دسته‌ی آكادمیك و غیر آكادمیك تقسیم می‌شود كه مدیانو جزء اینها نیست.


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


جواد عاطفه:
در قرن بیستم، چندصدایی اندیشه و روایت در فرانسه اتفاق افتادو نویسندگانی ظهور كردند كه نمی‌خواستند زیر عَلَم كسی بروند. به نظر من در كتاب مدیانو بر خلاف اسمش ناشناخته‌ای وجو ندارد و مثل بسیاری از نویسندگان فرانسوی كه می‌خواستند پاریس را عروس پایتخت‌های جهان بنامند، اتوپیای ذهنی‌ مدیانو هم پاریس است. و تا حدی كه شاید بشود گفت می‌خواهد پاریس را جاودان كند. شخصیت‌ها به دنبال رهایی و آزادی هستند ولی نمی‌دانند تعریف آزادی چیست. در جایی از كتاب گفته می‌شود این پاریس هم مثل پاریس گذشته نیست. نویسنده همواره می‌خواهد به اسم خیابان و كافه‌های پاریس اشاره كند و همه چیز -خانواده، شخصیت و ...- تحت الشعاع این جغرافیا قرار می‌گیرد.
در آثار مدیانو، روزمرگی است كه تعلیق ایجاد می‌كند و ما دنبال این هستیم كه به چیزی برسیم اما در نهایت به چیزی نمی‌رسیم. ما قصه را بر اساس عادت‌های داستان خوانی قبلی خود دنبال می‌كنیم. این كه از نقطه‌ای شروع شود، در نقطه‌ای به عطف برسد و در نقطه‌ای هم پایان یابد. اما در آثار مدیانو اتفاق خاصی نمی‌افتد، انگار با دوربین، روزمرگی یك انسان را ثبت كنیم، ولی بسیار هنرمندانه.


اصغر نوری:
مدیانو دنیای زنانه را بسیار زیبا توصیف كرده است. داستان‌های او با خاطره‌ها شكل می‌گیرد. جادوی مودیانو در این است كه بدون رخ دادن اتفاقی خاص مخاطب را همراه می‌كند، برعكس بسیاری از آثار كه سرشار از حادثه و اتفاق هستند اما نمی‌توانند مخاطب را با خود همراه كنند. چیزی كه مدیانو ارائه می‌دهد لذت خواندن است نه دادن اطلاعات.


مجید تیموری:
مجید تیموری به ارائه‌ی نقد مكتوبی پرداخت كه آن را اینجا (http://www.valselit.com/article.aspx?id=1349)می‌توانید مطالعه کنید.


شهلا زرلكی:
جالب است که پاتریک مدیانو هم در کتاب ناشناخته ماندگان و هم در داستان مرا نگین کوچولو می‏نامیدند از شیوه روایی زنانه استفاده کرده است. شخصیت محوری داستان‏های مشابه او دختری جوان است و طبیعی است که نویسنده از روایتی زنانه بهره بگیرد تا بتواند تجربه‏های درونی و تحولات ذهنی یک دختر جوان را به خوبی روایت کند. مدیانو از این شگرد به خوبی بهره می‏گیرد تا آنجا که اگر امضای او را از این دو اثر حذف کنیم، به سختی می‏توان حدس زد که نویسنده مرد بوده است. به هر حال حتا اگر منتقدان ادبی به این باور رسیده باشند که مهارت "زنانه نوشتن" یک مرد و یا "مردانه نوشتن" یک زن، یک مقوله ابتدایی در حوزه نقد ادبی است، باز هم نمی‏شود بر قدرت و توانایی این نویسنده فرانسوی در ساخت و پرداخت شخصیتی کاملا زنانه چشم پوشید. مدیانو واقعیت کودکی و نوجوانی غم‏انگیز خود را در زندگی دختری غمگین و تنها منعکس می‏کند که جهان پیرامون برای او و رویاهای دخترانه‏اش یک کابوس تمام‏عیار است. در داستان‏های کتاب ناشناخته‏ماندگان فضای کابوس مانندی حاکم است که اضطراب و دلهره را تداعی می‏کند. هر سه شخصیت داستان‏های سه‏گانه کتاب ناشناخته‏ماندگان در موقعیت اضطراب و دلهره قرار دارند. اما این دلهره از جنس دلهره اگزیستانسیالیستی آنتوان روکانتن در رمان تهوع سارتر نیست. دغدغه آدم‏های این داستان‏ها نوعی ترس بدوی و سطحی از تنها ماندن است. نیاز به ارتباط با دیگران و وابستگی بیمارگونه هر سه شخصیت اصلی نشان می‏دهد که تنهایی و ترس از تنها ماندن کابوسی است که در بیداری شکل می‏گیرد. دختران معمولی و ناشناخته‏ای که مدیانو به ما می‏شناساند، در جست و جوی رهایی‏اند اما در رهایی و آزادی به جای تحقق رویاهایشان به تنهایی و وحشت می‏رسند. توصیف‏ جزئی‏نگرانه‏ای که مدیانو از خیابان‏ها و کافه‏های پاریس ارائه می‏دهد و فضای وهم‏آلودی که بر داستان‏های این کتاب سایه افکنده است، تصویر کاملی می‏سازد از واقعیت مه‏آلود پاریس. در واقع مدیانو متخصص نوشتن داستان‏هایی است که من آنها را داستان‏های پاریسی می‏نامم.


http://pnu-club.com/imported/mising.jpg


سعید طباطبایی:
از منظر بحث‌های اندیشه‌ای در آثار مدیانو بزرگترین دغدغه، مبحث نوستالژی است. راوی نسبت به گذشته ای كه هیچ چیزی در آن موجود نیست تعلق خاطر دارد اما شخصیت‌های مدیانو جهان را وسیع می‌بینند. و جهان را فقط در پاریس جست و جو نمی‌كنند ولی این جهان وسیع برای آنها چیزی ندارد، برعكس كارهای روسی كه نوستالژی آنها همواره سفر به آمریكاست. نكته‌ی دیگر در آثار مدیانو آرزوهای بزرگ و عشق بزرگ و پوچی بزرگ است كه هر سه به هیچ می‌رسد. و در اپیزود سوم به یك نوع عرفان سطحی به جای پوچی بزرگ رسیده است. در حوزه‌ی تكنیك اتفاق خاصی روی نمی‌دهد و یك روایت خطی با رفت و برگشت‌های زیركانه اما با سبك كلاسیك در حوزه‌ی روایت وجود دارد. ساخت فضای نوستالژیك، ساختار نوستالژیك و كلاسیك نیاز دارد و اگر ترجمه‌ی خانم فروغان تا حدی آركائیك است به این مساله اشاره دارد. مثلا آوردن واژه‌ی هماره به جای همواره، یا واژه‌ی نهاده به جای گذارده یا گذاشته.


فرشته احمدی:
ناشناخته ماندگان با داستان‌های كوتاه ایرانی سال‌های اخیر قرابت بسیاری دارد و شاید به همین علت است كه مورد استقبال واقع نشده. چرا كه ساختار این كتاب اپیزودیك است و شبیه داستان كوتاه است. و در ایران رمان‌ها هر چقدر هم كه جذاب نباشند بیشتر از داستان كوتاه مورد استقبال هستند. به نظر من ادبیات ما به خاطر بی‌قصه‌گی مهجور مانده است. از نظر من قصه است كه داستان را جذاب می‌كند. آدم‌های این كتاب و فضاهای آن بسیار به فضا و آدم‌های ایرانی شبیه هستند.
اتفاقا كار مدیانو از نوع ادبیات پاریسی نیست و پاریسی كه او بیان می‌كند بسیار تلخ و ترسناك و زشت است. حتا در فاضلاب‌های ویكتور هوگو هم پاریس اینگونه ترسناك توصیف نمی‌شود. در اپیزود دوم شخصیت واخورده با داشتن یك هفت تیر و بسته‌ای قرص برای خودكشی و كشتن دیگری تحرك می‌یابد و این نقطه‌ی عطفی است در كتاب.