PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پنج آزمايش زیبای فيزيك جهان



Borna66
07-18-2009, 08:30 PM
در ظهر انقلاب تابستاني در يكي از شهرهاي مصر ،كه امروزه آسوان ناميده مي شود، خورشيدمستقيم مي‌تابد: اجسام هيچ سايه‌اي ندارند و نور خورشيد تا انتهاي يك چاه عميق نفوذ مي‌كند.
مترجم : سلیمان فرهادیان اگر چه دانشمندان تا كنون توانسته‌اند اجزاي تشكيل‌دهنده ذره‌هاي زير اتمي را در شتاب‌دهنده‌ها از يك‌ديگر جدا كنند، توالي ژنوم انسان را كشف و فعاليت ستارگان دور دست را تجزيه و تحليل كنند، اما هنوز هم آزمايش‌هايي توجه دانشمندان را به خود جلب مي‌كند كه ميليون‌ها دلار هزينه را در برداشته و جريان بزرگي از اطلاعات ايجاد مي‌كند؛ آزمايش‌هايي كه پردازش آن‌ها توسط ابررايانه‌ها ماه‌ها به طول مي‌انجامد. بسياري از اين گروه‌هاي پژوهشي توسعه پيدا كرده‌اند و براي انجام فعاليت با هم مشاركت مي‌كنند.

اما بايد اذعان كرد كه مفاهيم علمي به ذهن‌هاي منحصر به فردي كه خود را درگير كشف رازو رمزهاي جهان كرده‌اند، راه مي‌يابد. هنگامي كه رابرت پي.كريس، از گروه فلسفه دانشگاه ايالتي نيويورك واقع در استوني بروك ومورخ آزمايشگاه ملي بروكهان از فيزيكدانان خواست كه زيباترين آزمايش‌هاي كل تاريخ را نام ببرند، مشخص شد كه ده نفر نخست بيش‌تر به طور انفرادي كار كرده‌اند و دستياري نداشتند.

اغلب آزمايش‌هايي كه درشماره‌ي September 2002‌ مجله‌ي دنياي فيزيك (Physics World) فهرست شده‌اند را مي‌توان روي يك ميزكار معمولي انجام داد و به ابزارهاي محاسبه‌اي پيشرفته‌تر ازخط‌كش و ماشين حساب نياز ندارند. چيزي كه در همه‌ي اين آزمايش‌ها مشترك است، همان چيزي است كه دانشمندان از آن به عنوان "زيبايي" نام مي‌برند؛ يعني، سادگي منطقي دستگاه‌هاي مورد استفاده و سادگي منطقي تجزيه و تحليل. به عبارت ديگر، پيچيدگي ودشواري پديده‌ها، به طور موقت به كناري گذاشته مي‌شود و نكته تازه اي از راز ورمزهاي طبيعت كشف مي‌شود.

فهرست چاپ شده در اين مجله به ترتيب عموميت آن رتبه‌بندي شده است. در رتبه‌ي نخست، آزمايشي قرار دارد كه به وضوح ماهيت كوانتومي جهان فيزيكي را نشان مي‌دهد. اين موارد بارديگر به ترتيب دوره زماني مرتب شده‌اند كه نتيجه آن هم اكنون پيش روي شماست. اين فهرست نگرش جالبي از تاريخ دو هزارساله‌ي اكتشاف را پيش روي ما مي‌گذارد.

1- اراتوستن: اندازه گيري محيط زمين

در ظهر انقلاب تابستاني در يكي از شهرهاي مصر ،كه امروزه آسوان ناميده مي شود، خورشيدمستقيم مي‌تابد: اجسام هيچ سايه‌اي ندارند و نور خورشيد تا انتهاي يك چاه عميق نفوذ مي‌كند.

اراتوستن كه كتابدار كتابخانه‌ي اسكندريه در قرن سوم پيش از ميلاد بود، هنگامي كه اين مطلب را خواند، دريافت كه اطلاعات لازم براي محاسبه‌ي محيط زمين را در اختيار دارد. وي همان روز و همان ساعتي كه در بالا گفته شد، آزمايشي ترتيب داد و مشاهده كرد كه پرتوهاي خورشيد در اسكندريه تا حدودي مايل بوده و حدود هفت درجه از خط عمود انحراف دارد.

حالا ديگر فقط محاسب‌هاي هندسي باقي مانده بود. فرض كنيد زمين گرد است، در اين صورت محيط دايره آن 360 درجه است. با اين تفسير اگر دو شهر از يكديگر 7 درجه دور باشند، مي‌توان گفت به اندازه هفت سيصد و شصتم يا يك پنجاهم يك دايره كامل از هم فاصله دارند. با اندازه گيري فاصله دو شهر، مشخص شد كه اين دو 5 هزار استاديوم (واحد طول برابر با حدود185 متر) از يكديگر دورند. اراتوستن نتيجه گرفت كه محيط زمين 50 برابر اين فاصله يعني 250 هزار استا ديوم است. از آن‌جا كه دانشمندان در مورد طول واقعي يك استاديوم يوناني اختلاف نظر دارند، غير ممكن است بتوانيم دقت اين اندازه گيري را تعيين كنيم. اما بر پايه‌ي برخي از محاسبه‌ها گفته مي‌شود خطاي اين اندازه گيري حدود 5 درصد است (رتبه‌ي7)

2- گاليله : آزمايش چيزهاي در حال سقوط

تا حدود سال هاي 1500 ميلادي، مردم فكر مي كردند چيزهاي سنگين سريع‌تر از اجسام سبك سقوط مي‌كنند. هر چه باشد، اين سخن ارسطو است. اين كه يك دانشمند يونان باستان توانسته بود، همچنان سلطه خود را حفظ كند، بيانگر اين است كه علم طي قرون وسطي چقدر تنزل كرده بود.

گاليلئو گاليله كه استاد كرسي رياضيات در دانشگاه پيزا بود ، آن قدر جسارت داشت كه دانش پذيرفته شده را با چالش روبه‌رو كند. اين داستان از جمله ماجراهاي معروف تاريخ علم است: گفته مي شود وي دو چيز با وزن‌هاي مختلف را از بالاي برج كج شهر رها كرد و نشان داد كه آن چيزها در يك زمان به زمين مي‌رسند. به چالش طلبيدن باورهاي ارسطو ممكن بود براي گاليله به قيمت از دست دادن شغلش تمام شود، اما وي با اين كار نشان داد كه داور نهايي در موضوع‌هاي علمي، رويدادهاي طبيعي است نه اعتبارافراد. (رتبه‌ي 2)

3- گاليله:آزمايش سقوط توپ ها از سطح شيبدار

گاليله به بازپيرايي باورهاي خود در مورد چيزهاي در حال حركت ادامه داد. وي يك تخته كه حدود 6 متر طول و 25 سانتي متر عرض داشت را انتخاب كرد و شياري را در مركز آن طوري حفر كرد كه تا جايي كه امكان دارد، صاف و مستقيم باشد. وي سطح را شيبدار كرد وتوپ‌هاي برنجي را درون اين شيارها غلتاند وزمان سقوط را با يك ساعت آبي اندازه‌گيري كرد. ساعت آبي يك مخزن بزرگ آب بود كه آبش از لوله‌هاي نازك به يك ظرف منتقل مي شد. وي پس از هر بار آزمايش ورها كردن توپ ميزان آب تخليه شده را وزن مي‌كرد.

گاليله به وزن كردن مقدار آب تخليه شده، زمان را اندازه گرفت و آن را با مسافتي كه گلوله طي كرده بود، مقايسه مي‌كرد. ارسطو پيش بيني كرده بود كه سرعت گلوله هاي غلتان ثابت است: اگرمدت زمان حركت را دو برابر كنيد، مسافت طي شده دو برابر مي شود. اما گاليله نشان داد كه مسافت طي شده با مجذور زمان متناسب است: اگر مدت زمان حركت را دو برابر كنيد، مسافت طي شده چهار برابر مي شود. علت آن نيز اين است كه توپ در اثر جاذبه گرانشي مرتبا شتاب مي گيرد. (رتبه‌ي 8)

4- نيتون : تجزيه‌ي نور خورشيد با منشور

اسحاق نيوتن در همان سالي كه گاليله در گذشت، متولد شد. وي در سال 1665 ميلادي از ترينيتي كالج كمبريج فارغ التحصيل شد. سپس، دو سال خانه نشين شد تا بيماري طاعون را كه همه‌گير شده بود، از سر بگذراند. وي از اين كه خانه نشين بود، چندان ناراضي نبود؛ چرا كه مشغول فعاليت هاي علمي بود.

در آن سال‌ها اين تفكر رايج بود كه نور سفيد خالص‌ترين نوع نور است (باز هم باورهاي ارسطو) و بنابراين نورهاي رنگي، تغيير شكل يافته‌ي نورهاي سفيد هستند. نيوتن براي آزمايش اين نظريه، دسته‌اي از پرتو‌هاي خورشيد را به منشور تاباند و نشان داد كه خورشيد به طيفي از رنگ‌ها تجزيه مي‌شود.

البته مردم ، رنگين كمان را در آسمان مشاهده مي‌كردند اما از تفسير صحيح آن ناتوان بودند. نيوتن توانست به درستي نتيجه‌گيري كند كه رنگ‌هاي قرمز، نارنجي ،قهوه‌اي ،سبز، آبي، نيلي، بنفش و رنگ هاي بين اين‌ها، تشكيل دهنده نور سفيد هستند. نور سفيد در نگاه اول بسيار ساده به نظر مي رسيد، اما پس از نگاه دقيق‌تر مشخص شد كه نور سفيد تلفيقي زيبا از نور هاي گوناگون است. (رتبه‌ي 4)

5- كاونديش :آزمايش ترازوي پيچشي

يكي ديگر از فعاليت‌هاي نيوتن پيشنهاد نظريه‌ي گرانشي بود كه بيان مي‌كرد قدرت نيروي گرانش بين دو جسم با مجذور جرم‌هايش افزايش و به نسبت مجذور فاصله‌ي بين آن دو كاهش مي‌يابد. اما اين پرسش باقي بود كه قدرت اين نيروي گرانشي چقدر است؟

در پايان دهه‌ي اول قرن هجدهم، هنري كاونديش تصميم گرفت به اين پرسش پاسخ دهد. وي يك ميله‌ي چوبي را كه حدود دو متر طول داشت، انتخاب كرد و سپس يك گلوله‌ي كوچك فلزي به هر طرف اين ميله‌ي چوبي وصل كرد تا شبيه يك دمبل شود. سپس آن را با سيمي آويزان كرد. پس از آن دو گلوله سربي را كه حدود 160 كيلوگرم جرم داشتند، به توپ‌هاي كوچك دو سر ميله‌ي چوبي نزديك كرد تا نيروي گرانشي لازم براي جذب كردن آن‌ها ايجاد شود. گلوله‌ها حركت كردند و در نتيجه سيم تاب برداشت.

كاونديش با وصل كردن يك قلم كوچك در دو طرف ميله توانست ميزان جابه‌جايي ناچيز گلوله‌ها را اندازه بگيرد. وي براي محافظت دستگاه، از جريان هوا، آن را ، كه ترازوي پيچشي ناميده مي‌شود ، درون اتاقكي قرار داد و با يك تلسكوپ ميزان جابه‌جايي را خواند. وي با اين دستگاه توانست مقداري را كه به ثابت گرانشي معروف است، با دقت بسيار زيادي اندازه‌گيري كند و با استفاده از ثابت گرانشي، چگالي و جرم زمين را به دست آورد. اراستوتن توانست محيط زمين را اندازه بگيرد اما كاونديش جرم زمين را به دست آورد:

paniz_n15
01-31-2012, 04:00 PM
:104:

shohreh89
02-12-2012, 05:28 PM
خیلی جالب بود ممنون:72:

negar92
02-12-2012, 05:38 PM
واقا ممنون دوست عزیز:104:

فیزیک اتم
04-23-2013, 07:15 PM
باسلام.یه سوال داشتم چرا وقتی جسمی داغ میشه رنگش قرمز میشه چرا مثلارنگ ابی یا سبز نمیشه؟اگه یشه زودتر جواب بدید جوابشو لازم دارم.مرسیییییییی

Intellectual
04-23-2013, 10:22 PM
با سلام...منظورت اگه از جسم داغ آهن باشه یا اجسام فلزی دیگه، فکر کنم درمتن زیر جوابت رو بگیری...

The elements inside the hot iron are energetic and some of that energy is released to its environment. The energy is released as photons at a certain frequency for each temperature of the hot iron. Energy at the frequency you are talking about is interpreted by the mind as the color red...If the hot iron were even hotter it might look like a more pale red. At a higher temperature yet it might look quite white.

ترجمه متن هم داره این رو میگه که: عناصر (اتمها) داخل آهن داغ پر انرژی هستن و مقداری از این انرژی رو در فضا آزاد میکنن..حالا میگه که این انرژی به صورت فتون هایی در یک فرکانس خاص برای هر دمایی (دمای آهن داغ) منشر میشن (طول موج تابشی)...فتون هم میدونی که بیس و عنصر سازنده نور هست. حالا این انرژی در بک دمای خاص مسلما به نور قرمز منتشر میشه...و مسلما اگه آهن داغ رو بهش حرارت بیشتری بدیم خوب این فرکانس هم مسلما تغییر میکنه و و رنگ قرمز تیره تیدیل به رنگ قرمز روشن میشه...همونطور روشن میشه تا زمانی که به خاطر حرارت بسیار بالا تیدیل به رنگ سفید میشه.... معمولا واسه حالت قرمز 2000 تا 3000 درجه کلوین (200 تا 300 درجه سانتیگراد) حرارت لازمه ، و واسه اینکه سفید دیده بشه باید 5000 درجه کلوین حرارت بدی یه چیزی در سطح دمای خورشید( البته دمای سطح خورشید یه چیزی در حدود 5800 درجه کلوین....هر چی شما گرما بیشتر بدی فرکانس فتون ها(تابش گرمایی) تغییر میکنه ...و اگه دما هم از 5800 کلوین بالاتر بره هیچ فرقی در طیف رنگی که ما میتونیم ببینیم نمیکنه زیرا داغ ترین رنگی که دید انسان قادر به درک کردنش هست سفید مایل به آبی هست...توجه داشته باش رنگها در حالت تابش گرمایی به شرطی دیده میشن که در محدوده دید انسان باشن... (دوستان اگه توضیح کاملتری دارن لطف کنن بگن)...به تصویر زیر هم نگاه کن:


http://up.pnu-club.com/images/vbdwsjme3veqkssam4v.jpg