salavati1
12-23-2016, 09:37 PM
طلاق خلع
طلاق زنى را كه به شوهرش مايل نيست و مهر يا مال ديگر خود را به او مىبخشد كه طلاقش دهد طلاق خلع گويند.
در صورت طلاق مرد (http://www.avestalaw.ir/Bcat15.aspx) ، اگر شوهر بخواهد صيغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد مىگويد: "زوجتى فاطمة خالعتها على ما بذلت هى طالق" يعنى زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
اگر زنى كسى را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر،همان كس را وكيل كند كه زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وكيل صيغه را اين طور مىخواند: "عن موكلتى فاطمة بذلت مهرها لموكلى محمد ليخلعها عليه" پس از آن بدون فاصله مىگويد: "زوجة موكلى خالعتها على ما بذلت هى طالق" و اگر زنى كسى را وكيل كند كه غير از مهر چيز ديگرى را به شوهر ببخشد كه او را طلاق دهد وكيل به جاى كلمه " مهرها" آن چيز را بگويد، مثلا اگر صد تومان داده بايد بگويد: "بذلت ماة تومان".
طلاق مبارات
اگر زن و شوهر يكديگر را نخواهند و زن مالى به مرد بدهد كه او را طلاق دهد، آن طلاق را مبارات گويند.
اگر شوهر بخواهد صيغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، بايد بگويد: "بارات زوجتى فاطمة على مهرها فهى طالق" يعنى مبارات كردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر ديگرى را وكيل كند، وكيل بايد بگويد: "بارات زوجة موكلى فاطمة على
احكام متفرقه طلاق
اگر با زن نامحرمى به گمان اين كه عيال خود او است نزديكى كند، چه زن بداند كه او شوهرش نيستيا گمان كند كه شوهرش مىباشد بايد عده نگهدارد.
اگر با زنى كه مىداند عيالش نيست، زنا كند، چنانچه زن نداند كه آن مرد شوهر او نيست، بنابر احتياط واجب بايد عده نگهدارد.
اگر مرد، زنى را گول بزند كه از شوهر طلاق بگيرد و زن او شود، طلاق و عقد آن صحيح است، ولى هر دو معصيت بزرگى كردهاند
هرگاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط كند كه اگر شوهر مسافرت نمايد، يا مثلا شش ماه به او خرجى ندهد، اختيار طلاق با او باشد، اين شرط باطل است، ولى چنانچه شرط كند كه اگر مرد مسافرت كند، يا مثلا تا شش ماه خرجى ندهد، از طرف او براى طلاق خود وكيل باشد، چنانچه پس از مسافرت مرد يا خرجى ندادن شش ماه، خود را طلاق دهد صحيح است.
زنى كه شوهرش گم شده، اگر بخواهد به ديگرى شوهر كند بايد نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل نمايد.
پدر و جد پدرى ديوانه اگر مصلحت باشد، مىتوانند زن او را طلاق بدهند.
اگر پدر و جد پدرى براى طفل خود زنى را صيغه كند، اگرچه مقدارى از زمان تكليف بچه جزء مدت صيغه باشد، مثلا براى پسر چهارده ساله خودش زنى را دو ساله صيغه كند چنانچه صلاح بچه باشد، مىتواند مدت آن زن را ببخشد ولى زن دايمى او را نمىتواند طلاق دهد.
اگر از روى علاماتى كه در شرع معين شده، مرد دو نفر را عادل بداند و زن خود را پيش آنان طلاق دهد، ديگرى كه آنان را عادل نمىداند بنابر احتياط واجب، نبايد آن زن را براى خود يا براى كس ديگر عقد كند.
اگر كسى زن خود را بدون اين كه او بفهمد طلاق دهد، چنانچه مخارج او را مثل وقتى كه زنش بوده بدهد و مثلا بعد از يك سال بگويد: يك سال پيش تو را طلاق دادم و شرعا هم ثابت كند، مىتواند چيزهايى را كه در آن مدت براى زن تهيه نموده و او مصرف نكرده است از او پس بگيرد ولى چيزهايى را كه مصرف كرده نمىتواند از او مطالبه نمايد.
طلاق زنى را كه به شوهرش مايل نيست و مهر يا مال ديگر خود را به او مىبخشد كه طلاقش دهد طلاق خلع گويند.
در صورت طلاق مرد (http://www.avestalaw.ir/Bcat15.aspx) ، اگر شوهر بخواهد صيغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد مىگويد: "زوجتى فاطمة خالعتها على ما بذلت هى طالق" يعنى زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
اگر زنى كسى را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر،همان كس را وكيل كند كه زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وكيل صيغه را اين طور مىخواند: "عن موكلتى فاطمة بذلت مهرها لموكلى محمد ليخلعها عليه" پس از آن بدون فاصله مىگويد: "زوجة موكلى خالعتها على ما بذلت هى طالق" و اگر زنى كسى را وكيل كند كه غير از مهر چيز ديگرى را به شوهر ببخشد كه او را طلاق دهد وكيل به جاى كلمه " مهرها" آن چيز را بگويد، مثلا اگر صد تومان داده بايد بگويد: "بذلت ماة تومان".
طلاق مبارات
اگر زن و شوهر يكديگر را نخواهند و زن مالى به مرد بدهد كه او را طلاق دهد، آن طلاق را مبارات گويند.
اگر شوهر بخواهد صيغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، بايد بگويد: "بارات زوجتى فاطمة على مهرها فهى طالق" يعنى مبارات كردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر ديگرى را وكيل كند، وكيل بايد بگويد: "بارات زوجة موكلى فاطمة على
احكام متفرقه طلاق
اگر با زن نامحرمى به گمان اين كه عيال خود او است نزديكى كند، چه زن بداند كه او شوهرش نيستيا گمان كند كه شوهرش مىباشد بايد عده نگهدارد.
اگر با زنى كه مىداند عيالش نيست، زنا كند، چنانچه زن نداند كه آن مرد شوهر او نيست، بنابر احتياط واجب بايد عده نگهدارد.
اگر مرد، زنى را گول بزند كه از شوهر طلاق بگيرد و زن او شود، طلاق و عقد آن صحيح است، ولى هر دو معصيت بزرگى كردهاند
هرگاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط كند كه اگر شوهر مسافرت نمايد، يا مثلا شش ماه به او خرجى ندهد، اختيار طلاق با او باشد، اين شرط باطل است، ولى چنانچه شرط كند كه اگر مرد مسافرت كند، يا مثلا تا شش ماه خرجى ندهد، از طرف او براى طلاق خود وكيل باشد، چنانچه پس از مسافرت مرد يا خرجى ندادن شش ماه، خود را طلاق دهد صحيح است.
زنى كه شوهرش گم شده، اگر بخواهد به ديگرى شوهر كند بايد نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل نمايد.
پدر و جد پدرى ديوانه اگر مصلحت باشد، مىتوانند زن او را طلاق بدهند.
اگر پدر و جد پدرى براى طفل خود زنى را صيغه كند، اگرچه مقدارى از زمان تكليف بچه جزء مدت صيغه باشد، مثلا براى پسر چهارده ساله خودش زنى را دو ساله صيغه كند چنانچه صلاح بچه باشد، مىتواند مدت آن زن را ببخشد ولى زن دايمى او را نمىتواند طلاق دهد.
اگر از روى علاماتى كه در شرع معين شده، مرد دو نفر را عادل بداند و زن خود را پيش آنان طلاق دهد، ديگرى كه آنان را عادل نمىداند بنابر احتياط واجب، نبايد آن زن را براى خود يا براى كس ديگر عقد كند.
اگر كسى زن خود را بدون اين كه او بفهمد طلاق دهد، چنانچه مخارج او را مثل وقتى كه زنش بوده بدهد و مثلا بعد از يك سال بگويد: يك سال پيش تو را طلاق دادم و شرعا هم ثابت كند، مىتواند چيزهايى را كه در آن مدت براى زن تهيه نموده و او مصرف نكرده است از او پس بگيرد ولى چيزهايى را كه مصرف كرده نمىتواند از او مطالبه نمايد.