PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا اولتراسوند كمك می كند كه گاوهای بیشتری را آبستن كنیم؟



Borna66
07-05-2009, 03:20 PM
آیا اولتراسوند كمك می كند كه گاوهای بیشتری را آبستن كنیم؟
شان» با این سوال ساده در مورد اولتراسوند به من تلفن كرد. او سرپرست گاوداری بزرگی بود كه خارج از حوزه فعالیت معمول ما قرار داشت و اندازه گله اش در طول 2 سال چهار برابر شده بود. شرایط مطابق نقدینگی و برنامه های پیش بینی شده پیش نمی رفت. بیشتر مشكلات موجود در رابطه با سلامت گاوها بود. من حداقل یك بار در سال قبل به گاوداری او رفته بودم . در آن زمان مشاور یك شركت خدمات كشاورزی بودم . «شان» باید به یاد داشته باشد كه من كار در آنجا را با آموزش منحنی استفاده از اولتراسوند برای معاینات دامپزشكی شروع كردم . پاسخ من به «شان» این بود كه همیشه اطلاعات بیشتر جهت اخذ تصمیم بهتر سودمند است. تنها راه برای تعیین تاثیر یك فن آوری جدید روی گاو ،آزمایش آن در داخل گاوداری است . «شان» از من پرسید كه آیا می توانم در آن گاوداری كار كنم یا نه . ایجاد تغییر در تولید مثل وقت گیر است. بنابراین من از او در خواست تعهد 6 ماهه كردم. برنامه ریزی مجدد انجام دادم تا از گاوداری «شان» هر دوشنبه بعدازظهر بازدید كنم.شش گروه گاو دوشا وجود داشت و گاوهایی كه نیاز به معاینات باروری داشتند توسط یك در جدا كننده پس از شیردوشی انتخاب می شدند. من طوری برنامه ریزی كردم تا وقتی به آنجا می رسم نیمی از گاوها دوشیده و جدا شده باشند.
كمتراز نیمی از گاوها آبستن بودند.....
وقتی من رسیدم حدود 80 گاو در انتظار بودند . بنابراین به سرعت كار را شروع كردیم مدت زیادی طول نكشید تا من كارهایی كه این گله می بایست برای بازگشت به موقعیت تولید مثل طبیعی انجام دهد را تعیین كردم. كمتر از 50 درصد گاوهایی كه تلقیح مصنوعی شده بودند آبستن بودند. جایگاه گاوهای پاك نشده پر بود. تعدادی هم گاوهای كیستی وجود داشت. بیشتر گاوها بیش از 120 روز از زایمان شان می گذشت و هنوز آبستن نبودند. گاوهای زیادی بودند كه با وجود این كه دو ماه از زایمان آنها می گذشت ،دستگاه تولید مثلی شان از سلامت برخوردار نبودند. «شان» برای این گاوها اصطلاح «پاك نشده» را انتخاب كرده بود. گاودارهای بزرگ بخشی از وقت دامپزشك را می گیرند تا از هر كاری كه انجام می شود سر دربیاورد. فهمیدن این كه چرا آنها یك كار خاصی را انجام می دهند وقت گیرتراست. وقتی معاینات دامپزشكی را انجام می دادیم من برای كسب اطلاعات بیشتر كند و كاو می كردم.
ما به یك برنامه نیاز داشتیم.....
برنامه طولانی مدت،یافته های قابل توجهی در مورد وضعیت سلامت گاو از جمله واكسیناسیون،تغذیه،چگونگی جمع آوری گله و توانایی افرادی كه با گاو كار می كنند را در خود جای می داد من تصمیمات فوری را برای شروع با اولین گاو غیر آبستن آغاز كردم. گاوهای پاك نشده تحت درمان فشرده ای با پروستاگلندین قرار گرفتند و اكثر آنها به یك یا دو با تكرار پاسخ دادند. گاوهای كه كیست داشتند و روزهای بازشان بیش از 150 روز بود تحت دستورالعمل همزمانی اوسینك قرار گرفتند و در روز پنج شنبه تلقیح شدند.«شان» نمی خواست تمام گروه برنامه همزمانی اوسینك تلقیح شوند. بنابراین برخی از گاوها كه روزهای بازشان بیشتر بود تحت درمان پروستاگلندین قرار گرفتند و جهت مشاهده فحلی تحت نظر بودند و بالاخره برای گاوهای گروه سوم تصمیم گرفتیم برنامه همزمانی اوسینك دیگری ایجاد كنیم طوری كه از سه شنبه شروع می شد و جمعه بعد تلقیح می شدند.
آیا فكری برای حل مشكلات شده است....
در دومین بررسی هفتگی گله،«شان» مشكل دیگری كه طی ماه های قبل مشاهده كرده بود را با ما در میان گذاشت. برخی از گاوها با وجود این كه آبستن تشخیص داده شده بودند دوباره فحل می شدند. با به كارگیری آمارهای نسبتاً كامل مشخص شد گاوهایی كه قبلاً آبستن و حالا غیر آبستن بودند حدود 15 درصد كل گاوها را تشكیل می دهند. درصد گاوهایی كه آبستن بودند فقط 40 درصد بود. ما به سمت كاهش تولی شیر و تعداد گوساله حركت می كردیم چطور به اینجا رسیدیم؟
«شان» یكی از بهترین گاودارانی است كه تا به حال دیده ام،او بیش از 1200 راس گاو را با چشم می شناخت و فردی مطلع و نكته بین بود علی رغم تمام توانایی هایش او نمی توانست بر این حقیقت كه هر روز فقط 1440 دقیقه است و او باید مقداری از آن را بخوابد غلبه كند.
موارد اضطراری در اولویت قرار گرفتند.....
مسائل مربوط به سلامتی كه اغلب با توسعه گله در اتباط است وقت زیادی می گیرد تا تنها بتوان گاوها را زنده نگه داشت. اما تولید مثل غالباً در اولویت دوم فوریت های روزانه قرار می گیرد. تشخیص فحلی و تلقیح گاوها در این گاوداری نیز مقدم نبود. اما منظم كردن برنامه تولید مثلی فواید عظیمی در كمك به ما برای حفظ تمركز و تسهیل برنامه های كاری دارد. وظیفه فوری ما شناسایی گاوهای باز و تلقیح مجدد آنها بود. البته باید زیان های اقتصادی ناشی از عدم آبستنی را بررسی می كردیم اما در آن زمان وقت ما با تعیین گستره مسائل تولید مثلی پر شده بود.
آنچه ما انجام دا دیم......
ما دستورالعمل خلاصه شده ای از برنامه همزمانی پری سینك – اوسینك را به اجرا در آوردیم. 50 روز پس از زایش ،گاوها در روز سه شنبه پروستاگلندین دریافت می كردند. اگر فحلی را نشان می دادند تلقیح می شدند و اگر فحل نمی شدند،دو هفته پس از تزریق پروستاگلندین استفاده از اوسینك در آنها شروع می شد. این گاوها همگی طبق برنامه تعیین شده تلقیح می شدند. مگر این كه ایستا فحلی را نشان می داند. از 28 روزگی به بعد آبستن بودن این گاوها با اولتراسوند مشخص می شد. اگر در این آزمایش گاوی غیر آبستن تشخص داده می شد در برنامه اوسینك قرار می گرفت . این تشخیص زود هنگام گاوهای باز به آنها فرصت بیشتری برای تلقیح دوباره می داد ،قبل از این كه تولید شان به قدری كم شود كه مجبور به حذف آنها از گله شویم. ما بررسی آبستنی را در اواسط و اواخر آبستنی هم انجام می دادیم تا گاوهای بازی كه در بررسی قبلی آبستن بودند را شناسایی كنیم . بعد از 70 روزگی تمام گاوها برای تایید آبستنی توش ركتال می شدند. میزان طبیعی عدم آبستنی پس از 70 روزگی 5/0 درصد است. علاوه بر این ما گاوها را قبل از خشك كردن بررسی می كردیم تا گاو بازی را خشك نكنیم. این كار را دستیار «شان» انجام می داد. بسیاری از گاودارها بررسی آبستنی در زمان خشكی را به وسیله فشار دادن شكم در سمت پایین و راست و احساس گوساله ای كه به ضربه آنها پاسخ می دهد انجام می دهند. تمام گاوهای باز در بررسی میانی و پایانی دوره آبستنی از لحاظ توانایی تولید در آینده ارزیابی شدند و یا دوباره وارد برنامه اوسینك می شدند و یا اگر تولیدشان زیر 18 كیلوگرم بود برای حذف علامت گذاری می شدند.
حالا پس از گذشت 6 ماه اوضاع چگونه بود؟ طبیعی. درصد گاوهای آبستن گله 63 بود. نرخ عدم آبستنی به عدد ثابت 8 درصد رسید. گاو نر به خاطرعدم كارایی فروخته شد. ما دیدیم كه سطح تولید آرام آرام بالا می آمد.
آیا اولتراسوند به آبستن كردن گاوها در گاودای «شان» كمكی كرد؟ اولتراسوند به ما اطلاعات بیشتری را در زمان كوتاه تری داد تا تصمیمات بهتری بگیریم. ارزش این اطلاعات به اندازه ای است كه از آن استفاده می شود. تلفیق اولتراسوند و اوسینك برای «شان» ابزاری بسیار قوی بود و در گاوداری هایی كه من از آنها بازدید می كنم چه بزرگ و چه كوچك كارایی خوبی داشته است.