-
-
01-17-2009 12:31 AM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
یوفا: سرمربي اسكاتلندي تيم منچستريونايتد به عنوان بهترين مربي سال باشگاه هاي دنيا در سال 2008 انتخاب شد.
به گزارش یوفا: در راي گيري فدارسيون بين المللي تاريخ و آمار فوتبال جهان، سر آلكس فرگوسن پيرمرد تمام نشدني فوتبال اسكاتلند و منچستريونايتد با كسب 264 امتياز، به عنوان بهترين مربي فوتبال در رده باشگاهي در سال 2008 انتخاب شد.
اين مربي در فصل قبل توانست دو عنوان قهرماني انگليس(ليگ برتر ) و اروپا(ليگ قهرمانان) را به ارمغان آورد.
جدول رده بندي بهترين مربيان باشگاهي دنيا در سال 2008 به اين شرح است:
1 - سرآلكس فرگوسن - منچستريونايتد(اسكاتلندي) -264 امتياز
2 - ديرك نيكولاس ادوكات- زنيت روسيه( هلندي) -144 امتياز
3 - ادواردو بوزا- كوئيتو اكوادور (آرژانتنيني) -64 امتياز
4 - آرسن ونگر- آرسنال انگليس(فرانسوي)-61 امتياز
5 - رافائل بنيتس مادوس- ليورپول انگليس(اسپانيايي) - 60 امتياز
6 - كارلوس لوئيس ايشيا- بوكاجونيورز(آرژانتيني)-28 امتياز
7 - روبرتو مانچيني-اينترميلان-ايتاليايي-27 امتياز
8 - آورام گرانت- چلسي انگليس-رژيم اشغالگرقدس-19 امتياز
9 - مانوئل خوزه سيلوا- الاهلي قاهره-(پرتغالي)-18 امتياز
10 - فرانكلين ريكارد- بارسلونا اسپانيا-(هلند)-17 امتياز
11 - اوتمار هيتسفلد- بايرن مونيخ-(آلماني)-15 امتياز
12 - مانوئل پلگريني-ويارئال اسپانيا-(شيليايي)- 14 امتياز
13 - موريسي رامالهو- سائوپائولو برزيل (برزيلي)-14 امتياز
14 - رالف رانگ نيك -هوفن هايم آلمان-(آلماني)-12 امتياز
15 - خوزه مورينيو - اينترميلان-(پرتغالي)-11 امتياز
16 - لوچيانو اسپالتي- ا.اس.رم (ايتاليايي)-10 امتياز
17 - ويكتور گونشارنكو- اف.ث بات بيلاروس-بيلاروس- 9 امتياز
18 - تيموري كتسبايا - آنتوريس قبرس- (گرجستاني) -9 امتياز
19 - اكيرو نيشينو- گامبااوزاكا ژاپن- (ژاپني) - 8 امتياز
20 - آدنور لئوناردو باچي- پورتوآلگره برزيل - (برزيلي)-8 امتياز
21 - كالاديو رانيري- يوونتوس ايتاليا-(ايتاليايي) -8 امتياز
22 - كلاديوچزاره پراندلي-فيورنتينا-(ايتاليايي)-6 امتياز
23 - ميرجلال كاسيمف-بنيادكار ازبكستان-(ازبكي)- 6 امتياز
24 - خاوير اگويره-آتلتيكومادريد-(مكزيكي)-5 امتياز
25 - آلن پرين- المپيك ليون-(فرانسوي)-5 امتياز
کاربر مقابل پست sunyboy عزیز را پسندیده است:
Fahime.M
-
میشه درباره خوزه مورینیو هم مطلب بذاری ..میسی...
-
pnugirl
بيست ودو سال حضور در سطح اول فوتبال اروپا و جهان. يك آدم معمولي هرگز نميتواند چنين ركورد جاودانهاي را از خودش برجاي بگذارد. بنابراين كسي كه توانسته اين كار را بكند، آدمي معمولي نيست. طي دو دهه اخير، مربيان زيادي در فوتبال اروپا ظهور و سقوط كردند. خيليها آمدند، قهرمان شدند يا نشدند و نهايتا چند سالي در يك تيم حضور داشتند و رفتند ولي او ماند. قهرمان شد و ماند. خرابكاري كرد و ماند. فحش شنيد و ماند. بهترين تيم جهان را درست كرد و باز هم ماند. هر فصلي كه به پايان ميرسد، ميگويند او ديگر ميرود. خودش اما بعد از يك استراحت چند روزه و تجديد قوا، دوباره باتريهايش شارژ ميشوند و باز هم ميگويد كه فعلا كار ميكنم. اين پيرمرد 67 ساله اسكاتلندي انگار خستگي را نميشناسد. هر فصل نسبت به فصل گذشته حريصتر و مشتاقتر ميشود و هنوز هم در اين سن و سال، از ياد گرفتن حرف ميزند. ترديد نكنيد كه سرآلكس فرگوسن آدم عجيبي است. زيادي هم نميشود سر به سرش گذاشت. اگر باور نداريد، از بكام، نيستلروي، ياپاستام، كريس رونالدو، گابريل هاينتزه و... بپرسيد! اين نمونهاي است از حرفهاي عجيب او كه پيش از اين كمتر به آنها اشاره شده است:
دمپاييهات رو چند خريدي؟
پل اينس، بازيكن بزرگي بود. او سالها براي فرگوسن بازي كرد و در منچستر يكي از مهرههاي تاثيرگذار محسوب ميشد. فرگي يكبار حسابي او را تحويل گرفت و دربارهاش گفت:«من هميشه گفتم كه وقتي يه بازيكن در دوران اوج خودشه، احساس ميكنه كه ميتونه قله اورست رو با دمپايي فتح كند. اين پسره، پل هم همينجوريه». گرچه همين حرفهاي فرگوسن هم كنايهآميزند ولي چند سال بعد وقتي زير سر اينس بلند شد و فيلش ياد هندوستان كرد، فرگوسن به راحتي او را از يونايتد بيرون انداخت و به روي مباركش هم نياورد!
وقتي رييس قاط ميزند
فرگي آدمي است كه زياد نميشود به پروپايش پيچيد. آنهايي كه جرات كردهاند و به او گير دادهاند، جوابهاي دندانشكني از رييس گرفتهاند. مثلا زماني كه خوآ« سباستين ورون آرژانتيني به يونايتد آمد و مدام از سوي رسانهها مورد انتقاد قرار ميگرفت، تعدادي خبرنگار بعد از يكي از بازيهاي يونايتد، فرگوسن را احاطه كردند و از او درباره علت عدم نمايش عالي ورون (كه با قراردادي سنگين به منچستر آمده بود) پرسيدند. فرگي ناگهان قاطي كرد و با فريادهاي رعدآسايش گفت: «ولم كنين لعنتيها! من لعنتي با شماها حرف نميزنم. اون لعنتي بازيكن بزرگيه. شما لعنتيا هم از دم احمقين»!
فوتبال چقدر بلدي؟
داستان درگيريهاي لفظي فرگوسن با آرسنونگر را بارها شنيدهايد. يكبار كه فرگوسن ميخواست حسابي حال ونگر را جا بياورد گفت: «ميگن اين يارو بلده به پنج زبون حرف بزنه. اينكه چيزي نيست. منم ميتونم يه بچه پونزده ساله ساحل عاجي رو بيارم كه به پنج زبون حرف بزنه. خب كه چي؟»!
اگه جرات دارين...
در بازيهاي ليگ جزيره در سال 1998، رختكن منچستريونايتد در بين دو نيمه بازياش با شفيلدونزدي به جهنمي واقعي تبديل شد. بازي بد و نگران كننده بازيكنان يونايتد، كفر رييس را درآورده بود. او آنقدر عصبي شده بود كه هر چه از دهانش درآمد نثار بازيكنانش كرد. اينها فقط چند جملهاي از آن خطابه آتشين است كه ميشود نوشت: «اين چه بازي افتضاحي بود كه كردين؟ اين بزرگترين كثافتكاري بود كه من تو عمرم ديدم. چيه؟ چرا ور نميزنين؟ خب معلومه ديگه. جرات نداريم به من نگاه كنين. حق ندارين حرف بزنين. من باورم نميشه اين گندكاري رو شما كرده باشين. آشغالاي...». دنبال بقيهاش نگرديد!
اين پسره حيف شد!
رودفان نيستلروي با ماجراي عجيبي به منچستر پيوست. فرگوسن آنقدر او را ميخواست كه با وجود اينكه مشخص شد رودي مصدوميتي شديد دارد، باشگاه را وادار كرد يك فصل صبر كنند تا او خوب شود و به الدترافورد بيايد. رودي به يونايتد ملحق شد و عالي هم كار كرد. گلهايش فرگي را به خيلي جاها رساند. يكبار كه نيستلروي مصدوم بود، فرگي گفت: «ما دوباره به اين پسره احتياج داريم. توي اين بازي خيلي موقعيت از دست داديم ولي حالا دوباره بايد رودي بياد تا موقعيتهامون گل بشه». او بارها از مهاجم هلندياش تعريف كرد ولي بعدها كه رابطهاش با او به هم خورد، مهاجم جوانش را مثل آب خوردن دور انداخت. او را به رئالمادريد فروخت و زماني هم كه ديد او در تركيب رئال عالي كار ميكند، با خونسردي گفت:«اين پسره حيف شد. اون ميتونست اينجا به همه چيز برسه»!
اين بچه هم بزرگ ميشه
وين روني را از اورتون خريد. پسرك جوان 18 سالهاي كه آرزوهاي بزرگي در سر داشت. او حالا يكي از مهمترين بازيكنان يونايتد است. فرگي دربارهاش ميگويد: «وقتي اونو در 18 سالگي خريديم، مردم ميپرسيدن «اين پسره توي 21 سالگي چه جوري ميشه؟». حالا هم كه اون 21 سالش شده، دوباره ميپرسن «اون توي 25 سالگي چه جوري ميشه؟» منم ميگم اين داستان همينطور ادامه داره. زندگي متوقف نميشه. مردم هم هميشه پرتوقع ميمونن»...
جاش هنوز درد ميكنه!
ديويد بكام روزي چشم و چراغ يونايتد بود. هواداران منچستر برايش ميمردند. البته آن موقعي كه او حسابي گل كرده بود و رسانهها در موردش از فرگوسن سوال مي كردند، رييس به آنها ميگفت: «بكام هم مثل بقيه بازيكناي جوان ديگه، هجده سالشه. همين». ولي بكام بزرگ شد و ستاره اول يونايتد. حاشيههاي زيادي داشت كه فرگي را مجبور ميكرد بعضي وقتها حالش را بگيرد. حتي يكبار كفش پرتابي از سوي رييس هم ابروي بكام را پاره كرد ولي رييس همچنان ميگفت او را نميفروشد. در آوريل 2003 كه همه ميگفتند بكام ميرود، فرگوسن ميگفت: «از اين سوالا اصلا نپرسين. نه بكام و نه هيچ ستاره ديگهاي رو نميفروشم. سوال بعدي...». ولي بكام هم بالاخره از يونايتد رفت و آنكه ماند، فرگوسن بود...
اي غول بيابوني...
پيتر اشمايكل يكي از اسطورههاي دو دهه اخير منچستريونايتد است. نقش بارز او در دو قهرماني پياپي يونايتد در ليگ جزيره و برتري در اروپا در آن فينال رويايي مقابل بايرنمونيخ، بر هيچكس پوشيده نيست. وقتي او ميخواست از منچستر برود، فرگوسن با چشماني اشكبار بدرقهاش كرد. چند سالي هم طول كشيد تا دروازهباني مطمئن (مثل فاندرسار) جاي خالي او را پر كند. ولي همه اينها دليل نميشود كه فرگي با اشمايكل دانماركي هم دعوا نكرده باشد. رييس درباره يكي از دعواهايش با اشمايكل كه البته ختم به خير هم شد ميگويد: «پيتر مثل غول بيابوني جلوي من وايساده بود. مثل يه برج سر به فلك كشيده. بقيه بازيكنان هم داشتن نگاهمون ميكردن. من سرمو بلند كردم، يه نگاهي بهش انداختم و فكر كردم «اگه اين پسره منو با مشت بزنه، ميميرم»...». بالاخره يكي پيدا شد كه جلوي فرگي بايستد. گرچه، اشمايكل هم رفت و فرگي هنوز هم در الدترافورد ميپلكد!
علاقههاي پدرانه
بيشك رايان گيگز يكي از وفادارترين شاگردان فرگوسن است. حدود 20 سالي ميشود كه پسر ولزي در الدترافورد بازي ميكند. فرگوسن درباره اولين ديدارش با او ميگويد: «اولين باري كه اين پسره رو ديدم خوب يادمه. 13 سالش بود و مثل يه سگ كوچولو، توي زمين فوتبال بالا و پايين ميپريد و يه تيكه كاغذ رو دنبال ميكرد...» و رايان هنوز هم براي فرگي بازي ميكند...