بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه





 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 35

موضوع: اشعار پابلو نرودا

  1. #1
    Isooda آواتار ها
    • 10,676
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,756
    پست های وبلاگ
    562

    new12 اشعار پابلو نرودا

    اگر عشق
    تنها اگر عشق
    طعم خود را دوباره در من منتشر كند
    بي بهاري كه تو باشي
    حتي لحظه اي ادامه نخواهم داد
    مني كه تا دست هايم را به اندوه فروختم

    آه عشق من
    اكنون مرا با بوسه هايت ترك كن
    و با گيسوانت تمامي درها را ببند
    براي دستانت
    گلي
    و براي احساس عاشقانه ات
    گندمي خواهم چيد

    تنها ، فراموشم مكن
    اگر شبي گريان از خواب برخاستم
    چرا كه هنوز در روياي كودكي ام غوطه مي خورم
    عشق من
    در آنجا چيزي جز سايه نيست
    جايي كه من و تو
    در رويايمان
    دستادست هم گام برخواهيم داشت
    اكنون بيا با هم آرزو كنيم كه هرگز
    نوري برنتابدمان

    پابلو نرودا
    مترجم : دکتر شاهکار بينش پژوه




    کاربر مقابل پست Isooda عزیز را پسندیده است: McQueen

  2. # ADS
    نشان دهنده تبلیغات
    تاریخ عضویت
    -
    محل سکونت
    -
    ارسال ها
    -

     دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی
     

  3. #2
    Isooda آواتار ها
    • 10,676
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,756
    پست های وبلاگ
    562

    پیش فرض


    اي عشق
    بي آنکه ببينمت
    بي آنکه نگاهت را بشناسم
    بي آنکه درکت کنم
    دوستت مي داشتم

    شايد تو را ديده ام پيش از اين
    در حالي که ليوان شرابي را بلند مي کردي
    شايد تو همان گيتاري بودي که درست نمي نواختمت

    دوستت مي داشتم بي آنکه درکت کنم
    دوستت مي داشتم بي آنکه هرگز تو را ديده باشم
    و ناگهان تو با من ، تنها
    در تنگ من
    در آنجا بودي

    لمست کردم
    بر تو دست کشيدم
    و در قلمرو تو زيستم
    چون آذرخشي بر يکي شعله
    که آتش قلمرو توست
    اي فرمانرواي من





  4. #3
    Isooda آواتار ها
    • 10,676
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,756
    پست های وبلاگ
    562

    پیش فرض


    به کسي که دوستش داري بگو که چقدر بهش علاقه داري
    و چقدر در زندگي براش ارزش قائل هستي
    چون زماني که از دستش بدي
    مهم نيست که چقدر بلند فرياد بزني
    اون ديگر صدايت را نخواهد شنيد.




  5. #4
    Isooda آواتار ها
    • 10,676
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,756
    پست های وبلاگ
    562

    پیش فرض

    تمام اصل‌های حقوق بشر را خواندم
    و جای یک اصل را خالی یافتم
    و اصل دیگری را به آن افزودم
    عزیز من
    اصل سی و یکم :

    هرانسانی حق دارد هر کسی را که میخواهد دوست داشته باشد.




  6. #5
    Isooda آواتار ها
    • 10,676
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,756
    پست های وبلاگ
    562

    پیش فرض

    گاه و بي‌گاه فرو مي‌شوي
    در چاهِ خاموشي‌ات
    در ژرفاي خشم پرغرورت
    و چون بازمي‌گردي
    نمي‌تواني حتا اندكي
    از آن‌چه در آن‌جا يافته‌اي
    با خود بياوري

    عشق من ، در چاهِ بسته‌ات
    چه مي‌يابي ؟
    خزه‌ي دريايي ، مانداب ، صخره ؟
    با چشماني بسته چه مي بيني ؟
    زخم‌ها و تلخي‌ها را ؟
    زيباي من ، در چاهي كه هستي
    آن‌چه را كه در بلندي‌ها برايت كنار گذاشته‌ام
    نخواهي ديد
    دسته‌اي ياس شبنم‌زده را
    بوسه‌اي ژرف‌تر از چاهت را

    از من وحشت نكن
    واژه‌هايم را كه براي آزار تو مي‌آيند
    در مشت بگير و از پنجره رهايشان كن
    آن‌ها بازمي‌گردند براي آزار من
    بي آن‌‌كه تو رهنمون‌شان شده باشي
    آن‌ها سلاح را از لحظه‌اي درشت‌‌خويانه گرفته‌اند
    كه اينك در سينه‌ام خاموش شده‌است
    اگر دهانم سر آزارت دارد
    تو لبخند بزن
    من چوپاني نيستم نرم‌خو ، آن‌گونه كه در افسانه
    اما جنگلباني‌ام
    كه زمين را ، باد را و كوه را
    با تو قسمت مي‌كند

    دوستم داشته باش ، لبخند بزن
    ياري‌ام كن تا خوب باشم
    در درون من زخم برخود مزن ، سودي ندارد
    با زخمي كه بر من مي‌زني ، خود را زخمي نكن

    ترجمه‌ : احمد پوري




  7. #6
    Isooda آواتار ها
    • 10,676
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,756
    پست های وبلاگ
    562

    پیش فرض

    واقعا دوستت دارم
    گرچه شايد گاهي
    چنين به نظر نرسد
    گاه شايد به نظر رسد
    كه عاشق تو نيستم
    گاه شايد به نظر رسد
    كه حتي دوستت هم ندارم

    ولي درست در همين زمان هاست
    كه بايد بيش از هميشه
    مرا درک كني

    چون در همين زمان هاست
    كه بيش از هميشه عاشق تو هستم

    ولي احساساتم جريحه دار شده است
    با اين كه نمي خواهم
    مي بينم كه نسبت به تو
    سرد و بي تفاوتم

    درست در همين زمان هاست كه مي بينم
    بيان احساساتم برايم خيلي دشوار مي شود

    اغلب كرده تو ، كه احساسات مرا جريحه دار كرده است
    بسيار كوچک است
    ولي آن گاه كه كسي را دوست داري
    آن سان كه من تو را دوست دارم
    هر كاهي كوهي مي شود
    و پيش از هر چيزي اين به ذهنم مي رسد
    كه دوستم نداري

    خواهش مي كنم با من صبور باش
    مي خواهم با احساساتم
    صادق تر باشم
    و مي كوشم كه اين چنين حساس نباشم
    ولي با اين همه
    فكر مي كنم كه بايد كاملا اطمينان داشته باشي
    كه هميشه
    از همه راه هاي ممكن
    عاشق تو هستم




  8. #7
    Isooda آواتار ها
    • 10,676
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,756
    پست های وبلاگ
    562

    پیش فرض

    اگر اندك
    اندك
    دوستم نداشته باشي
    من نيز تو را
    از دل مي‌برم
    اندك
    اندك
    اگر يكباره فراموشم كني
    در پي من نگرد
    زيرا
    پيش از تو فراموشت كرده ام


  9. #8
    Isooda آواتار ها
    • 10,676
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,756
    پست های وبلاگ
    562

    پیش فرض

    رنگ چشمان تو
    آه ! رنگ چشمان تو
    اگر حتی به رنگ ماه نبودند
    اگر حتی چونان بادی موافق
    در هفته کهربایی ام وجود نمی داشتی
    در این لحظه زرد
    که خزان از میان تن تاک ها بالا می رود
    من نیز
    چون تاکی
    تکیده بودم

    آه ! ای عزیز ترین
    وقتی تو هستی
    همه چیز هست ، همه چیز
    از ماسه ها تا زمان
    از درخت تا باران
    تا تو هستی
    همه چیز هست
    تا
    من باشم .


  10. #9
    Isooda آواتار ها
    • 10,676
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,756
    پست های وبلاگ
    562

    پیش فرض

    به خاطر تو
    در باغهاي سرشار از گلهاي شكوفنده
    من
    از رايحه بهار زجر مي كشم

    چهره ات را از ياد برده ام
    ديگر دستانت را به خاطر ندارم
    راستي چگونه لبانت مرا مي نواخت ؟

    به خاطر تو
    پيكره هاي سپيد پارك را دوست دارم
    پيكره هاي سپيدي كه
    نه صدايي دارند
    نه چيزي مي بيننند

    صدايت را فراموش كرده ام
    صداي شادت را
    چشمانت را از ياد برده ام

    با خاطرات مبهمم از تو
    چنان آميخته ام
    كه گلي با عطرش
    مي زيم
    با دردي چونان زخم
    اگر بر من دست كشي
    بي شك آسيبي ترميم ناپذير خواهيم زد

    نوازشهايت مرا در بر مي گيرد
    چونان چون پيچكهاي بالارونده بر ديوارهاي افسردگي

    من عشقت را فراموش كرده ام
    اما هنوز
    پشت هر پنجره اي
    چون تصويري گذرا
    مي بينمت

    به خاطر تو
    عطر سنگين تابستان
    عذابم مي دهد
    به خاطر تو
    ديگر بار
    به جستجوي آرزوهاي خفته بر مي آيم
    شهابها
    سنگهاي آسماني




  11. #10
    Isooda آواتار ها
    • 10,676
    • 11,406
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل تحصیل
    pnu
    شغل , تخصص
    مربی
    رشته تحصیلی
    مدیریت بازرگانی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,756
    پست های وبلاگ
    562

    پیش فرض

    که بود آنکه نشانی‌ام را به تو داد ؟
    که بود او ؟

    از کدامین راه ؟
    بگو
    چگونه ؟
    از کجا برای تسخیر روح من آمده‌ای
    منی که تلخ‌ترین بودم
    منی که الهه خشم
    با تاجی از تیغ و خار
    و منی که خداوند تنهایی

    که بود آنکه نشانی‌ام را به تو داد ؟
    چه کسی راهنمای تو بود ؟
    کدامین صخره ، کدامین دود ، کدامین آتشدان ؟

    زمین لرزید گیلاس‌های پایه‌دار
    از شراب خورشید نوشیدند
    و من پر شدم از تو
    و من پر شدم از عشقی باکره
    که تو باشی
    که بود انکه نشانی‌ام را به تو داد ؟

    بیش از آنکه برنجانم
    رنجیده شدم
    بیش از آنکه دوستم بدارند
    دوستشان داشتم
    بیش از آنکه عشقم دهند
    عشقشان

    و این حاصلی است از سالی دور تا امروز
    قلبی به زخم اندر نشسته را
    کنون مرا می‌خوانید




صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •