-
*رونق گردشگری پلی به سمت توسعه همه جانبه کشورهای در حال توسعه*
در بیانیه WTO در اجلاس «مانیل» (پایتخت فیلیپین) در سال ۱۹۸۰ چنین آمده است: گردشگری جهانی میتواند در تشکیل یک انجمن اقتصادی بینالمللی جدید همکاری کند که به رفع گسترش شکاف اقتصادی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه کمک میکند و افزایش سرعت یکنواخت توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی، به طور خاص در کشورهای در حال توسعه، را تضمین میکند.
به این ترتیب، هیچ شکی درباره اهمیت اقتصادی که گردشگری در سرتاسر جهان به خود گرفته است باقی نمیماند. در این مقاله به جایگاه کشورهای مختلف کمتر توسعه یافته در ردهبندی جهانی نیز خواهیم پرداخت؛ کشورهایی مانند تونس که میتوانند الگوی مناسبی برای توسعه گردشگری در کشورمان باشند.
تونس با توجه به انتقال قدرت سیاسی که در یکی دو سال گذشته با آن مواجه بود همچنان توانسته است خود را در رده ۴۷ گردشگری جهان حفظ کند؛ گرچه نسبت به قبل از آغاز فعالیتهای انقلابی در این کشور، سه پله سقوط داشته است.
طبق آخرین گزارشهای «الیاس الفخاخ» وزیر گردشگری تونس، این کشور از ابتدای سال جاری پذیرای بیش از سه میلیون گردشگر بوده است. تونس با وجود انقلاب اخیر و بحرانهای اقتصادی و مالی متعاقب آن، همچنان میزبان توریستهای اروپایی از جمله فرانسه و ایتالیا میباشد. این کشور همچنان روند صعودی را در توسعه توریسم طی میکند و به نظر میرسد با مرتفع کردن برخی مشکلات زیربنایی نظیر خدمات فرودگاهی، مشکلات هتلها و بهویژه عدم نظافت شهرها و مراکز گردشگری خواهد توانست به توسعه دست یابد آنچه در اینجا بیش از هرچیز اهمیت مییابد، تمرکز این کشور بر توسعه فرهنگی و توسعه روستایی از طریق گردشگری است. لایحه توسعه توریسم این کشور حالا روی میز مجلس است. باید دید گردشگری چگونه افقهای توسعه تونس را در خواهد نوردید؟!
به دلیل رشد سریع و مداوم آن و سهم بالقوه اقتصادی وابسته آن، جای شگفتی نیست که گردشگری به طور وسیعی در عمل و چرخههای آکادمیک به عنوان یک ابزار موثر دستیابی به توسعه ملاحظه میشود. در هردو کشورهای صنعتی و کمتر توسعه یافته جهان، گردشگری «یک عامل مهم و جداییناپذیر استراتژیهای توسعه آنها» شده است. به طور مشابه، در ادبیات گردشگری، توسعه و ارتقای گردشگری به طور گستردهای بر اساس نقش ترغیبکننده آن در توسعه بیشتر اجتماعی و اقتصادی توجیه میشود. به هرحال توجه نسبتا کمی در ادبیات به معنی، اهداف و روندهای «توسعه» شده است. از طرف دیگر، گرچه تحقیقات گستردهای درباره پیامدهای توسعهای مثبت و منفی گردشگری انجام شده است اما روندهایی که گردشگری ایجاد کرده بهدرستی مورد توجه نبوده است. در نتیجه، سهم منتسب به گردشگری در توسعه به طور ضمنی پذیرفته شده است درحالی که تعدادی از سوالات اساسی بدون پاسخ باقی میماند. برای مثال، «توسعه» چیست؟ چگونه توسعه به موفقیت میرسد؟ آیا گردشگری یک وسیله موثر و واقعی برای رسیدن به توسعه ارائه میدهد؟
مفهوم توسعه به شکل سنتی توسعه درباره نوگرایی غربی که از طریق رشد اقتصادی به دست آمده تعریف شده است؛ به این ترتیب که وقتی اقتصاد ملی رشد میکند، ظرفیت محصول ملی افزایش مییابد و تا زمانی که درآمد در یک نرخ سریع تری نسبت به نرخ رشد جمعیت رشد کند پس توسعه اجتنابناپذیر خواهد بود. نقش اولیه نیروهای اقتصادی در ایجاد توسعه یک جامعه اغلب به صورت مسلم و بدیهی پذیرفته شده است. بنابراین توسعه و توسعه اقتصادی هم معنی تلقی میشود. توسعه اندکی بعد به صورت چند جانبه با کاهش وابستگی فرهنگی به یک قدرت بزرگ مطرح شد. بنابراین نه تنها مفهوم توسعه فراتر از رشد اقتصادی گسترش یافت بلکه اهداف اجتماعی وسیع تری را نظیر توزیع عدالت، در بر میگرفت و همچنین خودمختاری هم یک عنصر لازم برای توسعه درنظر گرفته شد.
بنابراین مفهوم توسعه طی نیم قرن یا بیشتر از یک فرآیند با تعریف محدود (توسط ملتهای صنعتی غربی) به عنوان رشد اقتصادی تا یک تغییر فراگیر پیوسته و مثبت ارزیابی شده در کل تجربه بشر تکامل پیدا کرده است و اکنون پنج بعد ذیل را در بر میگیرد:
۱٫ بعد اقتصادی: ایجاد سلامت و دسترسی منصفانه به منابع به عنوان یک وسیله غلبه بر آلودگی فقر
۲٫ بعد اجتماعی: بهبود فرصتهای سلامتی، آموزش، استخدام و مسکن
۳٫ بعد سیاسی: به رسمیت شناختن حقوق بشر، ایجاد آزادی سیاسی و قادر کردن جوامع به انتخاب و به کار بردن سیستمهای سیاسی مناسب با نیازها و ساختارهایشان.
۴٫ بعد فرهنگی: حفاظت یا تایید هویت فرهنگی و خودباوری
۵٫ بعد زندگی کامل: حفاظت و محکم کردن اعتقادات، سمبلها و سیستمهای مفهومی جامعه.
به آنها، شاید، باید بعد ششم نیز به نام مولفه بوم شناختی اضافه شود که ظهور قابلیت تحمل محیطی به عنوان اصل راهنمای همه سیاستهای توسعه را منعکس میکند. کشورهای درحال توسعه و گردشگری در این کشورها همه کشورهای درحال توسعه به یک میزان و از مشکلات یکسان رنج نمیبرند. بنابراین میتوان دریافت که گوناگونی عظیمی در میان این کشورها وجود دارد. پس باید دید کشورهای درحال توسعه با چه ویژگیهای کلی شناخته میشوند؟
در کشورهای درحال توسعه اقتصاد بر بخش بخش کشاورزی و صادرات مواد اولیه و بالعکس، یک بخش صنعتی محدود وابسته است. درآمدهای پایین، سلامت و آموزش در حد نازل، نرخ بالای رشد جمعیت و عدم اشتغال زیاد، مشکلات موازنه پرداختها و میزان بالای بدهیهای بینالمللی نیز، از دیگر ویژگیهای کشورهای کمتر توسعه یافته یا درحال توسعه میباشد. مضاف بر اینها ساختارهای اجتماعی_سیاسی مجهز برای نظارت کردن بر چالشهای این کشورها دچار مشکلات اساسی است. با این وجود بسیاری شاخصهای دیگر توسعه انسانی مانند مسائل مرتبط با جنسیت، دسترسی به انرژی و منابع طبیعی، ایمنی و امنیت و مانند آن که باید به عنوان ملاک توسعه به حساب آیند. پس برای آن که گردشگری به عنوان یک وسیله موثر برای توسعه در نظر گرفته شود، باید راه حلی برای بسیاری از چالشهای توسعهای که قبلا ذکر شد، ارائه دهد.
در سراسر جهان، متقاعدکننده ترین دلیل برای دنبال کردن گردشگری به عنوان یک استراتژی توسعه، همکاری مثبت منتسب آن به اقتصاد محلی یا ملی است. میزان کمکی که گردشگری در اقتصاد محلی یا ملی و به طور جامع، به توسعه میکند بر اساس عوامل متنوع، متغیر است. هرچند به عنوان یک قانون کلی، ممکن است در کشورهای کمتر توسعه یافته وابستگی بیشتری به گردشگری نسبت به کشورهای صنعتی ایجاد شود. مطمئنا در بیشتر ملتهای کمتر توسعه یافته کوچک با بستر منابع بسیار محدود به ویژه کشورهای کوچک جزیره ای، گردشگری بخش غالب اقتصادی میشود. گردشگری بینالمللی به عنوان وسیله دستیابی به هر دو «توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی» در نظر گرفته میشود و توزیع مجدد ثروت و قدرت، برای دستیابی به این چنین توسعه ای ضروری است. در همین سطح بینالمللی، گردشگری یک منبع مهم درآمدهای ارزی خارجی را ارائه میدهد که سهم بالقوه تراز ملی پرداختها، دلیل اصلی حمایت حکومت از توسعه گردشگری است.
برای بسیاری از کشورهای درحال توسعه، گردشگری یکی از منابع اصلی درآمدهای ارزی خارجی شده است به این ترتیب گردشگری میتواند تاثیر مهمی بر روند توسعه یافتگی کشورهای مذکور داشته باشد. این یک واقعیت تجربه شده است که گردشگری بیش از آنکه در کشورهای کمتر توسعه یافته نقش توسعهای داشته باشد در کشورهای صنعتی و ثروتمندتر این نقش را ایفا میکند. کشورهای کمتر توسعه یافته از مشکلاتی نظیر عدم اشتغال، فقدان خدمات حیاتی، وابستگی به بخشهای ابتدایی اقتصاد و نابرابری در مسکن و فرصتهای آموزشی، چالشهای قابلیت تحمل محیطی رنج میبرند.
-
08-13-2013 11:13 PM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
از نمونههای بارز این قسم از کشورها، گامبیا است. این کشور فاقد هر ثروت طبیعی یا معدنی است و اقتصاد آن به طور وسیعی بر پایه تولید، پردازش کردن و صادرات بادام زمینی قرار دارد. در نتیجه کشور نسبت به حمایت بینالمللی بسیار وابسته باقی میماند. به هرحال با سواحل زیبای آتلانتیک و آفتاب بی وقفه واقعی خود در طول ماههای زمستانی، گامبیا، از اواسط دهه ۱۹۶۰، توانسته است امتیاز بازار گردشگری زمستانی اروپا را به دست آورد. بنابراین برخلاف شکنندگی بخش گردشگری در گامبیا، همانطور که با فروپاشی این صنعت به دنبال کودتای نظامی در ۱۹۹۴ ثابت شد، این کشور هیچ انتخاب واقعبینانه دیگری جز توسعه گردشگری ندارد و در حال حاضر یک سهم مهمی از اقتصاد گامبیا را گردشگری شکل میدهد. اکنون این کشور میتواند اثرات اقتصادی توسعه گردشگری را بر ارتقای سطح رفاه عمومی مردم به وضوح مشاهده کند و در این راستا به سوی گردشگری جامعه محور چرخش داشته است.
مردم آنها نیز برخلاف آنچه در گذشته بودند، اینک حضور گردشگران را با آغوش باز در کشور خودشان پذیرفته اند و بخش عظیمی از اقتصاد خود را مرهون حضور گردشگر در کشورشان هستند. همچنین کشورهایی که به درآمد نفتی وابسته هستند، بیشک نباید از کنار توسعه گردشگری به آسانی عبور کنند. برای مثال کشورهای عربی حوزه خلیجفارس از این طریق توانستهاند به توسعه زیرساختهای کشورشان کمک کنند و گامی موثر در حوزه تجارت بردارند. به هر روی ماهیت گردشگری، صنعت گردشگری و مقصد همه عواملی هستند که بر وضعیت یا حدی که گردشگری به توسعه کمک میکند تاثیر میگذارند.
آمارهای جهانی و کشورهای درحال توسعه در طول دهه ۱۹۹۰ میانگین رشد سالانه در ورودیهای گردشگر جهانی ۴ درصد بود، پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۰ ورودیها و دریافتها به ترتیب به ۶/۱ میلیارد نفر و ۲ تریلیون دلار آمریکا برسد. بنابراین در نگاه اول، گردشگری به عنوان یک بخش اقتصادی رشد سالمی را نشان داده است و از این جهت به عنوان یک گزینه توسعه جذاب و امن مورد بررسی قرار میگیرد. طبق گزارش سالانه ی جامعه اقتصاد جهانی (WEF) پیرامون ارزیابی جایگاه کشورها از نظر بهرهبرداری از گردشگری، در سال ۲۰۱۱ ایران از بین ۱۳۹ کشور جایگاه ۱۱۴ را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که کشورهای درحال توسعهای نظیر تونس، مراکش، پاناما، عمان، اردن، هند، پرو و ویتنام، همچنین کشورهایی نظیر بحرین، مصر و سوریه که با تحولات عمده سیاسی در سال اخیر مواجه بودند، با تفاوت زیادی نسبت به کشورمان در جایگاههای بهتری قرار گرفتهاند. براساس این گزارش، سوئیس همچنان جایگاه نخست را تصاحب کرده است.
کشور |
رتبه بندی از ۱۳۹ کشور ۲۰۱۱ |
رتبه بندی از ۱۳۳ کشور ۲۰۰۹ |
سوییس |
۱ |
۱ |
آلمان |
۲ |
۳ |
فرانسه |
۳ |
۴ |
سنگاپور |
۱۰ |
۱۰ |
ژاپن |
۲۲ |
۲۵ |
باربادوس |
۲۸ |
۳۰ |
امارات متحده عربی |
۳۰ |
۳۳ |
مالزی |
۳۵ |
۳۲ |
بحرین |
۴۰ |
۴۱ |
قطر |
۴۲ |
۳۷ |
تونس |
۴۷ |
۴۴ |
ترکیه |
۵۰ |
۵۶ |
پاناما |
۵۶ |
۵۵ |
عمان |
۶۱ |
۶۸ |
عربستان سعودی |
۶۲ |
۷۱ |
اردن |
۶۴ |
۵۴ |
هند |
۶۸ |
۶۲ |
پرو |
۶۹ |
۷۴ |
لبنان |
۷۰ |
|
اندونزی |
۷۴ |
۸۱ |
مصر |
۷۵ |
۶۴ |
ویتنام |
۸۰ |
۸۹ |
سوریه |
۱۰۵ |
۸۵ |
نپال |
۱۱۲ |
۱۱۸ |
ایران |
۱۱۴ |
|
زیمباوه |
۱۱۹ |
۱۲۱ |
اتیوپی |
۱۲۲ |
۱۲۳ |
چاد |
۱۳۹ |
۱۳۳ |
جدول شماره ۱ :
Travel & Tourism Competitiveness Index 2011 and 2009 comparison |
-
نقاط اتکا و ضعف گردشگری بهعنوان ابزار توسعه باید اذعان داشت که گردشگری به عنوان ابزاری برای توسعه، نقاط ضعف و قدرتی نیز دارد. ویژگی بسیار فصلی بودن گردشگری در اغلب مقاصد و تاثیر مهم بر جریان درآمد و سطوح اشتغال نیز ممکن است نقش توسعهای گردشگری را تضعیف کند. با این حال برخلاف بسیاری دیگر از اشکال تجارت بینالمللی، گردشگری از تحمیل موانع تجارتی مثل سهمیهها یا تعرفههای گمرکی آزاد است. به بیان دیگر، درحالی که بسیاری از کشورها یا گروههای تجاری مثل ملل اروپایی محدودیتهایی را روی واردات قرار میدهند تا از بازار داخلی خود محافظت کنند، کشورهای اصلی تولیدکننده گردشگری به طورکلی معمولا محدودیتهایی بر حقوق شهروندان خود برای مسافرت خارجی، جایی که میروند و چقدر هزینه میکنند، تحمیل نمیکنند. البته استثناهایی هم در این زمینه وجود دارد؛نظیر عدم وجود پروازهای مستقیم از ایران به ایالات متحده آمریکا یا محدودیتهای ارزی که ممکن است مسافرتهای بینالمللی را از کشورهای کمتر توسعه یافته مشخصی محدود کند. بنابراین مقاصد میتوانند هرقدر گردشگر که تمایل دارند از هر جایی که بخواهند جذب کنند، هرچند فقدان موانع تجاری قطعا رقابت بینالمللی را از بین نمیبرد.
درعین حال، ساختار و کنترل صنعت بینالمللی مسافرت و گردشگری نیز منجر به محدودیت مقاصد در به دست آوردن مزایا در این بازار آزاد خواهند شد. همچنین مکانهای تاریخی و جاذبههایی که توسط نسلهای گذشته به ارث گذاشته شدهاند ممکن است آزاد باشند. اگرچه هزینه و نیاز به محافظت، نگهداری و مدیریت تمام جاذبهها و منابع گردشگری خواه طبیعی یا انسان ساخت شدهاند، وجود دارد ولی مقصود این است که در مفهوم گردشگری به عنوان یک گزینه توسعهای طرف توجه منابع اولیه پیش از این وجود داشتند و بنابراین ممکن است گردشگری هزینههای راهاندازی کمتری داشته باشد.
با توجه به این واقعیت که گردشگران نیاز به کالاها و خدمات متنوع در مقصد دارند، از جمله اقامتگاه، غذا و نوشیدنی، سرگرمی، خدمات حمل و نقل محلی، سوغات و غیره، گردشگری به طور کلی، از صنایع دیگر فرصتهای بیشتری برای ارتباط در سرتاسر اقتصاد محلی ارائه میکند. فرصتهایی که هم شامل ارتباطات مستقیم مانند گسترش صنعت کشاورزی محلی برای فراهم کردن غذا برای هتلها و رستورانهای محلی میشود و هم ارتباطات غیرمستقیم با آن، برای مثال صنعت ساختمان. اما همه مقصدها قادر نخواهند بود از این فرصتهای ارتباطی استفاده کنند.
«اقتصاد توریسم بهترین محرک برای کشورهایی است که به دلیل تک محصولی بودن یا محدود بودن منابع درآمدی دارای اقتصادی خموده هستند»؛
این نظریه حالا میرود توسط بسیاری از کشورهای در حال توسعه به یکی از بزرگترین واقعیتهای اقتصادی تبدیل شود.
منابع استفاده شده:
- Sharpley,Richard and J. Telfer,David (2002)Tourism and Development;Concepts and Issues
- The Travel & Tourism Competitiveness Report 2011of World Economic Forum
- ایرنا
دانشجویان مدیریت جهانگردی - همه شهرها و کشورها، سرزمین های خدا هستند و بندگان نیز بندگان خدا، پس هر کجا خوبی و آزادی به تو رسید همانجا اقام