-
كارخانهاي به نام دانشگاه
كارخانهاي به نام دانشگاه
منبع
فرشيد عبدي و ناصر جاويد نويسنده:
FarAbd@Azad.ac.ir , Web address:
WWW.FarshidAbdi.comپست الكترونيك:
: اكثر صاحبنظران، دستاندركاران و مديران با مفاهيم نوين مديريت توليد و عمليات نظير مديريت كيفيت جامع،توليد همزمان، محصول بدون عيب آشنا هستند و سعي ميكنند آنها را با توجه به شرايط محيط كسب و كار خود ياد بگيرند وبهكار ببندند. اما شايد مركز اساسي توليد علم، خود، از اين قافله عقب مانده باشد. كيفيت آموزش دغدغهاي است كه ذهنهمه را اشغال كرده است. محيط سيستم آموزش عالي، رقابتي شده است و بهناچار بايد از مدلهاي دنياي رقابتي نظير آنچه كهدر صنعت حاكم است پيروي كند.
نويسنده مقاله، بر اين اساس، به مقايسه سيستم توليد آموزش عالي و دانشگاهها با سيستمهاي نوين مديريت توليد وعمليات ميپردازد و سعي ميكند فرضيهها و روشهاي جديدي را با استفاده از نظريههاي توليد همزمان، مديريت كيفيتجامع و... به دنياي علمآموزي وارد كند. در واقع، مقاله دستور عملي است براي صنعتي شدن دانشگاهها و تحولات شديد درنيازهاي بسيار متنوع جوامع آموزشي.
كليد واژهها: آموزش عالي دانشگاهها، مديريت كيفيت جامع (TQM)، توليد همزمان، مشتري محوري، محصول بدونعيب، كنترل آماري فرايند، صنعتي شدن، سيستمهاي توليد
چكيده:
كارخانهاي به نام دانشگاه
آموزش عالي براي بازيابي قابليت رقابت بايد ازتكنيكهاي صنعتي استفاده كند.
شرايط زير را در نظر بگيريد. فرض كنيدميخواهيد تعدادي سهم بخريد و به عنوانپسانداز بازنشستگي براي خود نگهداريد. يكي ازدوستان به شما يك سازمان سودآور را توصيهميكند كه به تازگي وارد بورس سهام نيويورك شدهاست. ولي اين سازمان يك دانشگاه است كه برايشما چيز جديدي است. آيا شما سهام يك دانشگاهرا ميخريد؟ انتخاب راحتي نيست زيرا ميدانيد كهكار دانشگاه توليد، حفظ و انتشار علم و اطلاعاتاست. در اين عصر رايانه وصنايع فناوري پيشرفته،اطلاعات مهمترين دارايي هر شخص يا هر سازماناست. در نتيجه ممكن است شما وسوسه بشويد وسهام دانشگاه را بخريد.
از طرف ديگر، هدف هر فرد از شركت دردانشگاه افزايش دانش عمومي در زمينههاي موردعلاقه است نه كسب درآمد يا اشتغال. اعتقاد برايناست كه دانشگاهها را نبايد مراكز كسب درآمد وتوليد كننده پول تلقي كرد. بنابراين از اينكه چرا ايندانشگاه دست به مبادله سهام در بورس زده استشما متعجب ميشويد.
اگرچه شرايط ذكر شده براي يك دانشگاهدر حال حاضر فقط در حد فرضيه است ولي ممكناست وجود چنين دانشگاههايي در آيندهاي نهچندان دور به واقعيت بپيوندد. دانشگاههاي امروزبا شرايطي روبهرو هستند كه بسيار شبيه به شرايطصنعت در دهها سال پيش است.
گسترش فناوريهاي ارتباطات نظيراينترنت، تله كنفرانس و ماهوارهها دنيا را بسياركوچك كرده است و با جهاني شدن عرضه وتقاضاي سرويسهاي آموزشي، ديگر آموزش از راهدور رويا نيست بلكه واقعيت است. رقابت بينمؤسسات آموزشي براي بهدست آوردن دانشجو،كادر آموزشي و تامين مالي بيشتر در حال افزايشاست. كيفيت آموزش در حال تبديل شدن به يكياز اصليترين دغدغههاست. هزينه آموزش مطلوبو شهريهها نيز در حال بالا رفتن است.
تعداد دانشگاههايي كه از لحاظ مالي سالمهستند پيوسته در حال كم شدن است (طبق يكي ازمقالات روزنامه نيوزويك فقط 20% ازدانشگاههاي آمريكا از نظر مالي سالم هستند [1])و حتي بسياري از مؤسسات آموزشي مشهورمانند مؤسسه تكنولوژي ماساچوست (MIT)،دانشگاه استانفورد و دانشگاه ييل3 با كسري بودجهشديدي مواجه شدهاند [2].
اين روزها ديگر كمكي از سوي دولت بهاينگونه مؤسسات پرداخت نميشود و به نظرميرسد كه دانشگاهها ديگر ناچارند كه خود ازخود مواظبت كنند. همانطور كه تام كينان رييسبخش آموزش پيوسته دانشگاه كالگري4 ميگويد:"آن دسته از دانشگاهها كه نتوانند توپ (گويسبقت) را بردارند و ديوانهوار (به جلو) بدوند دوامنخواهند آورد [3]."
آيا دانشگاهها ميتوانند صنعتي شوند؟منظور از صنعتي شدن بازيابي قابليت رقابت،افزودن به ارزش محصولات، به صفر رساندنكاستيها، برآوردن انتظارات مشتريان و سلامتمالي است. به نظر ميرسد كه دانشگاهها، چهبخواهند و چه نخواهند، ناچارند كه به اين بازي تندر دهند.
يك راه براي صنعتي شدن دانشگاه استفادهاز فناوريهايي است كه قبلا در صنعت با موفقيتبهكار رفتهاند. تعدادي از مقالات كه اخيرا به چاپرسيدهاند اين بحث را پيش كشيدهاند كه چگونهميتوان از فناوريها و مدلهاي صنعت در محيطهايآموزشي استفاده كرد. 4]، 5، 6، 7 و [8.
امروز مديريت كيفيت جامع (TQM)بهطور گستردهاي در آموزش عالي [9] مورداستفاده قرار ميگيرد و حتي جايزه كيفيت مليمالكم بالدريج5 كه يك راهنماي مشهور جهانيمديريت كيفيت نوين است اخيرا معياري برايمؤسسات آموزشي در نظر گرفته است [10]. با اينحال، بدون داشتن روشي منظم براي بهبود كيفيتو سوددهي و بدون تمركز بر روي سيستم خوددانشگاه اين تلاشها بيثمر خواهند ماند.
بنابراين، مقاله حاضر يك سيستم توليديدانشگاهي را معرفي ميكند كه اجزاي آنمحصولات، مشتريان و تامين كنندههاي آموزشعالي هستند و در آن استفاده از بعضي مدلها وتكنيكهاي توليد در صنعت مانند توليد همزمان،بدون عيب وكنترل فرايند آماري (SPC) موردبحث و بررسي قرار گرفته و مثالهايي آورده شدهاست.
سيستم توليدي دانشگاه
براي دستيابي به يك ديد كلي از يك مركز آموزشيبايد به مفهوم كلمه سيستم توجه شود. سيستمعبارتاست از تعدادي فرايند همبسته كهبهصورت هماهنگ عمل، از منابع مختلف استفادهو به سوي يك هدف مشخص حركت ميكنند[11]. اگر مثلا هدف يك فرد حركت از مكان(الف) به مكان (ب) باشد احتمالا از يك اتومبيل(منبع) براي رانندگي (فرايند) و رسيدن به هدفاستفاده ميكند. بنابراين، سيستم توليد دانشگاهيتركيبي از فرايندهاي همبسته و منابعي است كهبراي دستيابي به اهداف تحقيقي و آموزشيدانشگاه مورد استفاده قرار ميگيرند.
هدف دانشگاه ميتواند توليد، نگهداري،يا انتشار دانش باشد [12]. براي دستيابي به اينهدف، دانشگاه از منابعي مانند كادر آموزشي ومالي، تسهيلات و تجهيزات، منابع مالي و ازفرايندهايي مانند آموزش، يادگيري و تحقيقاستفاده ميكند. همچنين هر كس ميتواند 3محصول اصلي توليد شده توسط اين سيستم راتشخيص دهد كه عبارتاند از آموزش دانشجويان،دورههاي آموزشي و تحقيق (دانش جديد). براينشان دادن جريان اين محصولات در داخل يكسيستم دانشگاهي، مثالي در مورد يكي ازمحصولات كه آموزش است ميآوريم. دانشجوياندر حالي وارد سال اول دانشگاه ميشوند كه دانشاوليه در زمينههاي علمي و هنري را با خود ازدبيرستان آوردهاند. اين دانش در واقع ماده خام يكدانشگاه است كه آن را از تامين كنندههايش دريافتميكند. تامين كنندههاي يك دانشگاه عبارتاند از:دبيرستانها، كالجهاي عمومي و يا ساير دانشگاهها(البته در صورت مبادله دانشجو).
بازرسي مواد خام در دانشگاه عبارتاستاز پذيرش آن دسته از دانشجوياني كه شرايط ورودبه دانشگاه را دارند و يا آن دسته از داوطلباني كهبتوانند از عهده امتحان ورودي دانشگاه برآيند.
دوره آموزشي كل در دانشگاه حدود 4-5سال طول ميكشد و از دانشجويان انتظار ميرودتا در يك تعداد مشخص كلاس در سال شركتكنند و در درسهاي مربوط قبول شوند. محصولنهايي (دانشجوي فارغالتحصيل) همان دانش ودركي است كه دانشجو از مطالب تدريس شده درطي دوره بهدست آورده است.
دورهها نيز بخشهاي كوچكتري از دوره كلآموزشي هستند مانند سخنرانيها، آزمايشهايآزمايشگاهي پروژههاي طراحي كه ابعاد جديديبه آگاهي و مهارتهاي دانشجو ميدهند و مانندفرايند خط مونتاژ در كنار يكديگر قرار گرفتهاند ومحصول نهايي (دانش فرد) را تشكيل ميدهند.
نكته بسيار مهمي كه بايد مورد توجه قراربگيرد ايناست كه در هر سازمان توليديزنجيرههايي از تامين كننده و مشتريان داخليوجود دارد. براي مثال يك استاد درسترموديناميك پيشرفته مشتري داخلي استادياست كه درس ترموديناميك پايه را تدريس ميكندو در عين حال تامين كننده استادي است كه درسمكانيك شارهها (سيالات) را درس ميدهد.
بعد از قبول شدن در تمام واحدهاي درسياجباري، دانشجويان توسط صنعت، دولت يابخش خصوصي استخدام ميشود. اينها در واقعبازارهايي هستند كه دانشگاه محصولاتش را به آنهاعرضه ميكند 13]، 14، 15 و [16.
هر استاد با استفاده از يك درس و اجزايآن ميكوشد تا يك سري قابليتها و آگاهيهايخاص را در دانشجويان پرورش دهد. در واقعدرسها و اجزاي آنها، نقش فناوري را بازي ميكنندتا سطح دانش دانشجويان بالا برود و اين بدينمعني است كه دانشگاهها، برنامهها و دورههايي رابراي استفاده خود بهوجود ميآورند. علاوه بر ايندر آموزشهاي از راه دور و دورههاي مداوم ميتوانبراي هر دوره بازاريابي كرد و آن را به فروش رساندو به اصطلاح آن را يك محصول از سيستم دانشگاهدر نظر گرفت.
در نهايت تحقيق كه خلق منظم دانشجديد است، محصولي است كه دانشگاهها را ازدبيرستانها و كالجهاي عمومي متمايز ميكند.تحقيق نيز مشتريان خاص خود را دارد، مانندصنعت، دولت، ارتش و جامعه و هم داراي تامينكنندههاي مواد خام و هم زمان تدارك خود است.جدول شماره 1 تصويري از اين موارد و سايرتوليدات يك محيط دانشگاهي را نشان ميدهد.
با داشتن اين سري مقايسات بين يكسازمان توليدي و يك دانشگاه ميتوان تصويرياز چگونگي توليد همزمان قابل اجرا در يكمؤسسه آموزشي عالي را بهدست آورد.
اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )
-
06-25-2013 02:17 PM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
توليد همزمان در دانشگاه
فرضهاي زير را در نظر بگيريد. يك بخشدانشگاهي ميخواهد سالانه 300 دانشجو كه موردنياز بازار است توليد كند. دانشجويان طي اين دورهبايد يك درس رياضي بگذرانند كه توسط يكاستاد خاص تدريس ميشود. اما اخيرا از اين استادانتقاد شده است كه ميانگين نمرات او بالاست وامتحان را ساده ميگيرد.
در نتيجه وي سطح سؤالات را بالا ميبردو تعدادي از دانشجويان مهندسي كامپيوترنميتوانند در آن نيمسال موفق بشوند. پس بايداين دوره مجددا تكرار شود و در نتيجه هدف بخش در معرض خطر قرار ميگيرد. در اين شرايط سايراستادها تصميم ميگيرند كه سطح استانداردهاي خود را كمي بالا بياورند، زيرا ارزشيابيهاي آنها حاكي از آناست كه سطح سواد دانشجويان پايينآمده است و در نهايت فقط 270 دانشجو در پايانسال فارغالتحصيل و فقط 200نفر از آنها توسطبازار جذب ميشوند. يكي ديگر از عواملتاثيرگذار مقالهاي است كه در يك مجله مشهور بهچاپ ميرسد و در آن از استانداردهاي درسيپايين و نامتعادل براي قبولي در دورههاي اين گروهآموزشي شكايت و انتقاد ميشود.
ظاهرا اهداف داخلي و خارجي بخش با همهمخواني و همزماني ندارند و حتي ميتوان گفتكه با تمركز بر روي اهداف داخلي اهداف خارجيبرآورده نميشود. در اين حالت تكنيكي به نام"توليد همزمان" ممكن است چارهساز باشد.
توليد همزمان يك فلسفه مديريت توليدجامع و يكپارچه است كه شامل يك سري اصول،روشها و تكنيكهايي است كه در آنها هر عملي درراستاي هدف كلي سازمان (هدف خارجي) موردارزيابي قرار ميگيرد[17].
در اين تعريف مراجعه به هدف كلي و عامسازمان بسيار مهم است. تمام فعاليتها، فرايندها ومنابع داخل سازمان بايد برنامهريزي و به سويدستيابي به اين هدف عام بهكار گرفته شوند.الياهو6 كه يكي از پيشگامان تكنيك توليد همزماناست پيشنهاد ميكند كه هر سازمان توليدي بايديك هدف داشته باشد و آن عبارتاست از "كسبپول بيشتر هم در حال و هم در آينده"[18]. اماهدف كلي عام دانشگاه چه چيزي بايد باشد؟
دانشگاهها بايد اهدافي را دنبال كنند كهموقعيت خاص بازار، رسالت و وظايف آنها را دربربگيرد. براي مثال هدف يك سيستم دانشگاهيممكن است توليد دانشجو، دوره و تحقيق باشد كهميتواند در زمان حال و آينده پول توليد كند.
با حركت به سمت اين هدف، دانشگاه بهيك وضعيت سلامت مالي دست پيدا ميكندبدون اينكه وظيفه رسالت خود را كه توليد، حفظو انتشار علم و دانش و مهارت است فراموش كردهباشد. با اين حال تاكيد از خلق دانش به تنهايي(دانش به خاطر دانش) به خلق دانش مورد نيازصنعت، دانشجويان و جامعه بهطور كل منتقلميشود. به عبارت ديگر كيفيت آموزش و تحقيق،مانند هر محصول مادي ديگر، بايد مشتري-محورباشد.
وجود يك چنين تعريف روشني از سيستمكلي دانشگاه مسلما به سود همه سهامداران است.سهامداران عبارتاند از استخدامكنندگان،دانشجوي ان، كاركنان دانشگاه و جامعه.استخدامكنندگان قادر خواهند بود تا دانشجوياني رااستخدام كنند كه مهارتها و آگاهيهاي لازم و خاصرا دارند و در نتيجه از نظر مالي دانشگاه را تامينكنند. در نتيجه دانشجويان ارزش شركت دردورههاي دانشگاه را درخواهند يافت و با پرداختشهريهها و حمايت تحصيلي پس از فارغالتحصيلشدن به كمك دانشگاه خواهند آمد. كاركناندانشگاه و جامعه بهطور كل ممكن است بخواهنددر دانشگاه سرمايهگذاري كنند و به سهامدار آن
تبديل شوند.
دانشگاه نيز به نوبه خود سودهاي نسبتامطمئني بهصورت سود و بهره پولسرمايهگذاريشده به مالكانش پرداخت ميكند.بخش سهام دانشگاه را ميتوان بين كادر آموزش ومالي دانشگاه توزيع كرد، كه اين كار باعث ايجادرابطه مستقيم بين موفقيت مالي دانشگاه و اهدافمالي اشخاص ميشود.
با اين حال تعريف اهداف دانشگاه در قالباهداف پولي ممكن است باعث ايجاد ترديد ومخالفت و اشكالتراشي شود. در اين حالت،افزايش ارزش سود و بعد مربوط به سهامداران بايدمورد تاكيد قرار گيرد و براي مثال يكي ديگر ازاهداف واقعي ميتوان افزودن بر ارزش آموزشدورهها و تحقيق با استفاده از منابع در دسترسباشد.
وقتي دانشگاه يا بخشهاي آن به تعريفكلي دست پيدا كنند بايد يك سري از معيارهايعملكرد مورد استفاده قرار گيرد. الياهو گلدراتبراي اين منظور، سه هدف پيشنهاد ميكند كهعبارتاند از 1) بازده (محصول)، 2) موجودي، 3)هزينه اجرايي (شكل 1 را ببينيد).
1) بازده (محصول) عبارتاست از مقدار پولي كهاز فروش محصول بهدست ميآيد. براي آموزشبه عنوان يك محصول ميتوان به تفاوت بينحقوق ماهيانهاي كه يك فارغالتحصيلدانشگاهي دريافت ميكند و حقوقي كه يكفارغالتحصيل دبيرستان ميگيرد اشاره كرد(شكل 1). امروز بسياري از فارغالتحصيلانمدارس به فكر شركت در كلاسهاي آموزشيكالج افتادهاند. همچنين اين نكته كه با شركت دردورههاي دانشگاهي چه مقدار پول بيشترميتوانند دريافت كنند آنها را وادار به بازانديشيكرده است.
2) موجودي (كه معمولا منظور از آن مقدار پولسرمايهگذاري شده در مواردي است كه بهفروش ميرسند) در اينجا عبارتاست از پوليكه در تجهيزات، تسهيلات و منابع انساني، در كنار كمك هزينه تحصيل دانشجويي، تحقيق ومواد آموزشي سرمايهگذاري ميشود.
3) تمام پولي كه صرف تبديل موجودي بهخروجي ميشود هزينه اجرايي ناميده ميشود.ساير اصطلاحها و تعاريف مربوط به توليدهمزمان در كنار مثالهايي از دانشگاه در جدول 2آمده است. اكنون ميتوان نحوه تاثير تكتكفرايندها و منابع را بر هدف كلي تحليل كرد. اگرفرايند تحصيل دانشآموزان را به صورت يكزنجير در نظر بگيريم همه حلقهها از اهميتيكسان برخوردار نيستند زيرا همگي به يكاندازه در معرض خطر شكست قرار ندارند. برايبهبود قدرت زنجير توليد دانشگاه و دستيابي بههدف كلي، اول بايد ضعيفترين حلقه تقويتشود. حال اين سؤال مطرح ميشود: آياضعيفترين حلقه "پذيرش دانشآموزاني است كهوارد دانشگاه ميشوند؟ يا يك درس خاص؟"
براي يافتن پاسخ اين سؤال بايد شرايطخاص دانشگاه در نظر گرفته شود. وقتي ضعيفترينحلقه (تنگنا) مشخص ميشود ساير حلقهها درسيستم بايد به عنوان تابعي از آن حلقه در آيند.براي مثال، يك كلاس با 500 دانشجو كه اكثرا سالاول هستند ممكن است از سوي استادان دروسسال دوم مورد انتقاد قرار بگيرند كه دانشجويانقادر نيستند تمام مطالب ارائه شده را فراگيرند و درنتيجه اين استادان مجبورند در كلاسهاي درس خوددر سال دوم به آموزش مطالبي بپردازند كه در سالاول به آنها پرداخته نشده است. در چنين حالتيبراي رفع اين مشكل تعداد استادان افزايش و تعداددانشجويان كاهش مييابد. بعد از اينكه ضعيفترينحلقه مشخص و تقويت شد مجددا به دنبالضعيفترين حلقه بعدي ميگرديم.
با استفاده از تكنيك توليد همزمان،دانشگاهها تمام تلاش خود را براي بهبود عواملواقعا مهم صرف ميكنند و ياد خواهند گرفت كه"بهبود كلي ضرورتا برابر با مجموع بهبودهايجزئي و داخلي نيست". با تمركز بر روي مواردبحراني، اعم از مشخصههاي كيفي سطح دانشدانشجويان، قابليت سوددهي، ... دانشگاهها قادرخواهند بود تا با كيفيت مطلوب وارد قرن 21شوند.
اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )
-
محصولات بدون عيب يك دانشگاه
اگر دانشگاه به يك سيستم توليدي تشبيه شود بايدبتواند به هر چيزي كه ساير انواع توليدكنندهها قبلادسترسي پيدا كردهاند دسترسي پيدا كند. برايمثال، دانشگاهها ميتوانند دانشجويان دورهها وپروژههاي تحقيقي [19] بدون عيب توليد كنند.
ايده "بدون عيب و نقص" مربوط ميشودبه نيازها و ويژگيهاي مشتريان. اگر يك محصولبتواند تمام ويژگيها و انتظارات را برآورده سازد كهشامل طراحي، راحتي، قابليت اعتماد و استقامتباشد به آن يك محصول بدون عيب گفته ميشود.هدف هر توليدكنندهاي داشتن محصولاتي بدونعيب است. در آموزش نيز بايد چنين هدفي دنبالشود.
وقتي دانشجويان به تمام نيازمنديها وويژگيهاي مورد انتظار دست پيدا كنند به هدف"بدون عيب و نقص" دست پيدا كردهايم و يكروش "منظم بهبود كيفيت" ميتواند دانشگاه را در دستيابي به اين هدف كمك كند.
ابتدا بايد معلوم شود مشتريان دانشگاه چه كساني هستند و چه ميخواهند. براي مثالمشتريان يك دانشكده مهندسي مكانيك، صنايعيهستند كه فارغالتحصيلان را استخدام ميكنند واين كار شبيه به كارهايي است كه مراكز تعيينصلاحيت علمي انجام ميدهند و آن تعيين سطحدانش و صلاحيت دانشجويان است. در حالي كهنظريات اين مراكز از طريق معيارهاي اعتباري آنهاقابل دستيابي است، انتظارات (نظريات) صنايعنيز با استفاده از تحقيقات، كه ميتوانند رسمي ياغيررسمي باشد، و همچنين با توجه به تبليغاتاستخدامهاي آنها قابل دستيابي است.
در مرحله دوم اين نيازهاي مشخص و ثبتشده بايد بهصورت برنامهها و دورههايمخصوص و مناسب درآيد و نيازهاي دانشجويانرا برطرف و "دانش بدون عيب" را توليد كند.دورهها بايد طوري طراحي شوند كه تمام انتظاراتو نيازهاي مشتريان برآورده شود.
اين امر ممكن است شامل ويژگيهايعلمي و آموزشي مهمي براي دورهها و برنامههايمربوط باشد. براي مثال، اگر صنعتفارغالتحصيلاني از برنامههاي "تضمين كيفيت"بخواهد تا با استفاده از آنها بتوانند تكنيكهاي spcرا اجرا كنند و توسعه دهد اين نكته بايد يكي ازويژگيهايي باشد كه در تعيين دورهها و درسها موردتوجه قرار ميگيرد و دانشجويان فقط زماني بايدبتوانند فارغالتحصيل شوند كه دانش و درك كاملياز spc بهدست آورده باشند.
سپس اين مشخصههاي كيفي مهم بايد درتعيين دورهها و برنامهها مورد تاكيد قرار گيرد ومحصول بدون عيب با استفاده از ابزار و كنترلكيفيت توليد شود. براي مثال، طراحان از 7 ابزاركنترل كيفيت در قالب متن آگهي تلويزيوني بهطورمنظم استفاده كردهاند تا با استفاده از آنها تعداداشتباهات مهم دانشآموزي در گزارشهايآزمايشگاه مهندسي مكانيك را كاهش دهند. درنتيجه اين تلاش سه ساله، اشتباهات مورد نظرهمراه با تعداد اشتباهات كل به شدت كاهش پيداكرده است. علاوه بر آن ابزارهاي كيفيت جديدمانند كامپيوتر و اينترنت را ميتوان در كنارابزارهاي قديمي براي بهبود محصولات آموزشيبهكار برد (شكل 2).
كنترل كيفيت در كلاسهاي درس
براي دهها سال تكنيكهاي كنترل و بهبود كيفيت درمحيطهاي توليدي مورد استفاده قرار گرفته است.علاوه بر آن اگر قرار باشد جايي را انتخاب كنيم كهدر آن كنترل كيفيت، آزمون و بازرسي بهطور دقيقاجرا شود آنجا دانشگاه خواهد بود. در دانشگاهدانشجويان همواره با استفاده از تكليف، پروژه،آزمون كوتاه و امتحان اصلي در حال آزمون شدنهستند.
با اين حال به نظر ميرسد كه تكنيكهايكنترل كيفي كه امروز در آموزش به كار ميرود درسطح كنترل كيفي توليد در دهه 1920 است.امتحانات در دانشگاهها در واقع نقش سنجهبرو ـ نرو7 را بازي ميكنند، به اين صورت كه اگر يك دانشآموز سطحي بالاتر از سطح پذيرشداشته باشد در امتحان قبول و ميتواند وارد دانشگاه شود. بازرسي به صورت 100% گرانانجام ميشود كه گاهي هيچ دليل روشني براي آنوجود ندارد [20].
اين امر بهطور كاملا محسوسي در امتحاننهايي ديده ميشود: هدف بازرسي نهايي درتوليد، ارزيابي اين مطلب است كه آيا محصول بهمشخصات مورد نظر رسيده است يا نه. اين همانكاري است كه با سنجه برو-نرو انجام ميشود،دانشآموزان نيز براساس عملكرد نهايي در امتحانپايان ترم درجهبندي ميشوند و تصور اينكه يكشركت اتومبيلسازي براي تبليغ محصولات خوداز جمله زير استفاده كند دور از تصور است: "ايناتوميبل در بازرسي نهايي نمره الف و آن يكي نمرهدال گرفته است (يعني به سختي از پس امتحاننهايي برآمده است)."
دانشآموزان نه فقط براساس عملكردنهايي نمرهبندي ميشوند بلكه غالبا به اشتباهفرض ميشود كه نمرههاي آنها داراي توزيع نرمالاست. اين برنامه "نمرهدهي" (رتبهبندي) كه به آنمنحني زنگي ـ شكل8 گفته ميشود، عملكرد هردانشجو را با همكلاسي او مقايسه ميكند ونمرههايي كه ميدهد مبتني بر اين اعتقاد است كهاكثر دانشآموزان متوسط هستند، بعضي خيليخوباند و بعضي خيلي ضعيف. اگر بنابه فرضتمام دانشآموزان عملكرد ضعيفي در يك امتحانداشته باشند بهطوري كه هيچكدام نمرهاي بالاتر از60% نمره كل را نگيرد منحني زنگي ـ شكل باز همهيچ فردي را رد نميكند.
اما در محيطهايي كه دانشجوي بدون عيبتوليد ميشود اين برنامه نمرهدهي بههيچ وجهكاربرد ندارد. به جاي مقايسه دانش و شايستگي هردانشجو با همتاي او، دانشجويان بايد با معيارهاياز پيش تعيين شده مقايسه شوند.
در اين روش، دانش و شايستگي در هردانشجو ايجاد ميشود نه اينكه فقط در پايان هرنيمسال مورد بازرسي قرار گيرد. وقتي يك دانشجوبه امتحان نهايي ميرسد ديگر هيچ كاري برايافزايش دانش او نميتوان انجام داد. بنابراين اگرقرار است بازرسي و آزمون انجام شود بايد زمان آنطي نيمسال تحصيلي باشد، مثلا قبل و بعد از هرسخنراني، آزمايشگاه و گفت و شنود آموزشي.
در واقع امتحان نهايي فقط بايد به بررسياين نكته بپردازد كه آيا دانشجو شايستگي و دانشلازم براي عبور از اين مرحله را دارد يا نه. در واقعامتحان نهايي را ميتوان يك بازرسي سادهقبول/رد دانست، مانند امتحانهاي تاييد صلاحيتيا امتحانهاي حرفهاي مهندسي كه در آنها دانشجويا موفق به كسب مدرك ميشود يا نميشود.
تكنيكهايي مانند spc، تجزيه و تحليلتوانايي فرايند، نمونهبرداري پذيرش و يا 7 ابزاركنترل كيفي همراه با تكنيكهاي ارزيابي كلاسدرس را ميتوان در ايجاد كيفيت مستمر بهكاربرد.اين تكنيكها اغلب در تجزيه و تحليل فرايندهايآموزشي و يادگيري [21] به فراموشي سپردهميشوند و استادان نميتوانند اين نظريه را كه"سيستمهاي آموزشي آنها باعث ايجاد عملكردضعيف يا قوي [22] در دانشجويان شده است" ردكنند.
براي قبول يا رد چنين ادعاهايي، بايدفرايندهاي آموزش و يادگيري بهطور پيوستهنظارت و كنترل شود و در كلاسهاي درس بهبودپيدا كند. يك راه مناسب براي اين كار دريافتبازخورد از ميزان يادگيري دانشجويان از مطالبياست كه در يك سخنراني ارائه ميشود. به عنوانمثال، استاد ممكن است بهطور اتفاقي يك تعدادسؤال چند گزينهاي در كلاس مطرح كند. اينسؤالها بايد به نكات اصلي سخنراني يا به اصولنظري موضوع ربط داشته باشند.
دانشجويان بلافاصله يك جواب برايسؤال پيدا ميكنند و آن را به استاد خود نشانميدهند. اين كار ميتواند به روشهاي مختلفانجام شود (از نوشتن جوابها بر روي يك برگ كاغذگرفته تا استفاده از شبكههاي كامپيوتري و فرستادنجواب به كامپيوتر استاد). به اين ترتيب استادميتواند به يك آمار سريع دسترسي و در نتيجه بهسرعت بازخوردها را بررسي و با توجه به آنهاعمل كند. اين روش در واقع راه حلي برايبدفهميها و مشكلاتي است كه در خروجيدانشجويان ديده ميشود و بسيار بهتر از منتظرماندن تا امتحان نهايي است.
اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )
کاربر مقابل پست javad jan عزیز را پسندیده است:
best-vida
-
تكنيك "نمونهبرداري پذيرش" نيز در اينجاقابل كاربرد است. در اين روش استاد نميتواند يامجبور نيست كه از تمام دانشجويان درس بپرسد وهمه را كنترل كند، بلكه از يك تعداد بهطورتصادفي انتخاب شده سؤال خواهد كرد (در يككلاس 50نفره ميتوان از 5 نفر سؤال كرد). پس ازآن ميتواند از يك برنامه نمونهبرداري تكي يادوگانه براي تكرار آن قسمت يا گذشتن از آن بخشاستفاده كند. براي مثال، اگر تمام 5 دانشجويانتخاب شده به سؤالها جواب صحيح دادند، استادميتواند به قسمت بعد سخنراني برود ولي اگر يكيا بيش از يك دانشجو نتوانند جواب صحيحبدهند آن قسمت از درس بايد موشكافانهتر مجدداارائه شود. يك روش ديگر، پرسيدن يك سريسؤال مربوط به موضوع سخنراني قبل و بعد ازسخنراني است. نكات مثبت اين روش عبارتانداز:
1- دادن اطلاعاتي در مورد متغيرهاي وروديدانش پايه (اوليه) دانشجو.
2- دادن اطلاعاتي در مورد كيفيت و مقدار دانشيكه دانشجويان طي سخنراني ياد گرفتهاند.
3- دادن تخميني در مورد ارزش افزوده خروجيآموزشي.
شكل 2، يك نمونه برگه سؤال قبل و بعداز يك جلسه آزمايشگاه را نشان ميدهد. سؤالاتميتوانند چند گزينهاي باشند و يكي از گزينهها"نميدانم" باشد. دانشجويان قبل از جلسهسخنراني يا آزمايشگاه (قبل از ارائه مطالب) به اينسؤالات پاسخ ميدهند و سپس در فعاليتهاييادگيري شركت ميكنند (طي جلسه) و در پايانجلسه مجددا به همان سؤالات پاسخ ميدهند.
در اين فرايند 2 پارامتر را ميتوان بررسيكرد:
1- نسبت جوابهاي صحيح بعد از جلسه (PC).
2- نسبت سؤالهايي كه ابتدا جواب آنها غلط بودهولي بعدا صحيح شده (PL) است.
اين كار را ميتوان براي تكتك دانشجويان (ياگروههايي از آنها) انجام داد. پارامتر اول خروجيآموزشي و پارامتر دوم نقش استاد در جذب دانش(كيفيت فرايند تدريس) را نشان ميدهد.
از آنجاكه ممكن است بعضي دانشجويانقبل از جلسه به بعضي سؤالات درست جوابدهند و همچنين چون ممكن است بعضيدانشجويان حتي در پايان جلسه هم به بعضيسؤالات پاسخ غلط بدهند ميتوان تفاوت بينتعداد جوابهاي صحيح قبل و بعد از جلسه را بهعنوان معياري براي دانش كسب شده در نظر گرفت.
اين پارامترها را ميتوان با استفاده ازجدولهاي كنترل نظارت كرد. براي مثال، جدولساده P براي بررسي فرايند آموزش و خروجيهاييادگيري در يك دوره آزمايشگاه مهندسي مكانيكمورد استفاده قرار گرفت و عملكرد 77 دانشجو بااستفاده از آمار (شكل 3 را ببينيد) بررسي شد. اينجدول هيچ شرايط خارج از كنترلي را نشاننميدهد و اين امر حاكي از آناست كه بيشتردانشجويان در مورد موضوع درس اطلاعات قبليداشتهاند. با بررسي تكتك سؤالات معلوم شد كهفقط 1 يا 2 تا از سؤالها براي دانشجويانمشكلساز بوده است. اين سؤالها يا به زمان زياديبراي حل نياز داشتند و يا مبهم بودند.
با اين حال گفتني است كه نوع جدولها وتكنيكهاي ارزيابي مورد استفاده، ممكن است بهنوع درس يا موضوع انتخاب شده بستگي داشتهباشند و بايد در انتخاب تكنيكهاي ارزيابي، زيرگروهسازي منطقي، تحليل صحيح از شرايط خارجاز كنترل و عمليات بعدي دقت زيادي مبذول شود.
يك روش دقيق ديگر براي كنترل كيفيت درسخنرانيها، دورههاي آزمايشگاهي و گفت وشنودهاي آموزشي و راهنماهاي كلاس درس دريكي از مطالب نوشته شده توسط كاراپتروويچ وراجاماني1 تحت عنوان "اجراي تكنيكهاي كنترلكيفيت آماري در دورههاي مهندسي" ارائه شدهاست.
تضمين آينده دانشگاهها: ادامه راه صنعت
در حالي كه كيفيت آموزش عالي در حال تبديلشدن به يك دغدغه و هدف اساسي است و دانشگاهها در حال روبهرو شدن با يك رقابت سخت هستند، روش مديريت كيفيت تضمينيبراي موفقيت در محيطهاي دانشگاهي است. باپيروي از روش صنعت، محيطهاي آموزشيميتوانند با استفاده از مدلهاي سيستم توليد، توليدهمزمان و بهبود و كنترل كيفيت "صنعتي" شوند.
مقاله حاضر ارائه كننده ايدههاي جديدياست و اميد دارد انگيزههايي براي كاربرد و تحقيقدر آينده ايجاد كرده باشد. اگر دانشگاهها بخواهندالگوهاي قديمي خود را رها كنند، ميتوانند از ابزارمديريت كيفيت كه موفقيت را براي صنعت بهارمغان آورده و قدمهاي بزرگي به سوي آيندهروشنتر و مطمئنتر برداشته شده است، استفادهكند.
مرجعها
"What to Chop?"1. L. Hancock and J.McCormick, Newsweek, April 29, 1996, pp.59-67.
2. Ibid.
Maclean's, Canada's"Academic, Inc.,"3. V. Dwyer, Weekly Newsmagazine, Vol. 110, No. 47, 1997,pp.66-71.
4. S. Karapetrovic, D.. Rajamani, and W. Willborn,The University Manufacturing System: ISO" International"9000 and Accreditation Issues,Journal of Engineering Education, Vol. 13, No. 3,1997, pp.180-189.
journal of"Who's the Customer?"5. J. T. Black, Manufacturing System, Vol. 15, No. 1, 1996,editorial
Are Students the Ture Custommers"6. M. Sirvanci, Quality Progress, October"of Higher Education?1996, pp.99-102.
The Reslistic Model of"7. D. Bailey, J.V. Bennett, Quality Progress, November"higher Education,1996, pp.77-79.
Using the Baldrige"8. M. Ensby and F. Mahmoodi, Quality"Award Criteria in College Classrooms,Progress, April 1997, pp.85-91.
9. G. Vazzana, D. Bachmann, and J. Elfrink,Does Higher Education Practice What It" Quality Progress, December 1997,"Teaches?pp.67-70.
Using the Balddrige"10. Ensby and Mahmoodi, "Award Criteria in College Classrrooms.
The"11. S. Karapetrovic and W. Willborn, System's View for Clarification of Quality International Journal of Quality"Vocabularry,and Reliabitiy Management, Vol. 15, No. 1, 1998,pp.99-120.
12. University of Manitoba, mission statement,General Calendar of the University ofManitoba, Winnipeg, 1997, p.4.
The"13. Karapetrovic, Rajamani, and Willborn, University Manufacturing System: ISO 9000 and"Accreditation Issues.
"Who's the Customer?"14. Black,
Are Students the Ture Customers of"15. Sirvanci, "Higher Education?
The Realistic Model of"16. Bailey and Bennett, "Higher Education.
17. M.L. Srikanth and H.E.A. Cavallaro, RegainingCompetitiveness: Putting the Goal to Work (NewHaven, CT: Spectrum Publishhing, 1987).
18. E.M. Goldratt, The Haystack Syndrome(Croton-on-Hudson, NY: North River Press,1990).
Creating" 19. S. Karapetrovic and W. Willborn, TQM Magazine, Vol. 9,"Zero Defect Students,No. 4, 1997, pp.287-291.
The Realistic Modle of"20. Bailey and Bennett, ."Higher Education
Does Higher"21. Vazzana, Bachmann, and Elfrink, "Education Practice What It Teaches?
Using the Baldrig"22. Ensby and Mahmooddi, "Award Criteria in College Classrooms.
An"23. S. Karapetrovic and D. Rajamani, Approach to the Application of StatisticalQuality Control Techniques in Engineering Journal of Engineering Education, Vol."Courses,87, No. 3, pp.269-276.
24. Ibid.
اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )
کاربر مقابل پست javad jan عزیز را پسندیده است:
best-vida