-
10-29-2008, 08:13 PM
#101
در خویشتن گم شو كه پیدایت بدانم
از تن رها شو تا كه در جانم بدانم
عمریست در سینه تویی همخانه ٬همدوش
هردم تو را بر دوش خسته میكشانم
گفتم چگونه باورم اید تو را عشق
دادی مرا از خون خود جامی نشانم
گفتم تحمل نیست مارا سختی این ره
گفتی كه خود این ره به منزل میرسانم
کاربر مقابل پست sunyboy عزیز را پسندیده است:
Fahime.M
-
10-29-2008 08:13 PM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
11-01-2008, 12:25 PM
#102
مرا لیلی و خود را مجنو ن کردی
در این صحرای بیکسی عاشقی راقانون کردی
-
11-01-2008, 06:05 PM
#103
یاران همه
رفتن سوی
دیار و دلبراشون
اونجایی که
چشم انتظار
مونده به در
براشون
-
11-07-2008, 03:32 AM
#104
نه دریا نه رودم
نه سنگم نه چوبم
نه آواره چون باد
که نالان در هر سرایی بکوبم
-
12-13-2008, 07:34 PM
#105
میان این دو همه دوری غربت چشمانت
سوختم و ساختم و هیچ نگفتمت
-
12-15-2008, 01:11 AM
#106
تا کی به تمنای تو وصال تو یگانه
اشکم شود ازهر مژه چون سیل روانه
-
12-16-2008, 01:28 AM
#107
pnugirl
هركو عمل نكرد و عنايت اميد داشت
دانه نكشت ابله و دخل انتظار كرد
-
12-17-2008, 12:38 AM
#108
در خانگاه افسوس آنجا که یار هویداست
من موبد امینم تا کی غروب پیداست
-
12-17-2008, 01:44 AM
#109
pnugirl
تو را بس منتظر ماندم
اوتاندي غصه لر من دن
تو را من دوست دارم
اينانبو ياشلو گزلردن
-
01-30-2009, 11:25 AM
#110
نه
حاشا و ابدا
که مرا دلگیری
از آسمان نیست
این سرشت ابر است که ببارد
اگر نبارد
مرا راستی ادامه ی عمر چگونه است
ابر نمی بارد
عمر ادامه دارد
و مرا غزلی به یاد مانده است
که برای تو بخوانم
ایستاده بودم که بهار شد
و غزل را بیاد آوردم
خواندم
ابیاتش شباهت به قصیده دارد