-
مادرم ... خوب خوب من !
مادرم ... خوب خوب من !
مي خواهم دوباره كودكت شوم .تو دستهايم را بگيري و قدم قدم گام هايم را لبخند بزني .
من پنهان شوم در عظمت آغوش تو ،
تو محكم مرا به سينه ات بگيري
آنقدر محكم كه حقيقيت " دوستت دارم هايت " را حتي استخوان هايم هم درك كنند .
موهايم ، گرمي دستهايت را لمس كند ،
تو ببافي و من گره زنم همه خوبي هاي خدا را به انگشتانت ...
خداي زميني ام !
چه دلنشين است وقتي تو نمازم مي شوي ،
سجده مي زنم بر گونه هاي خيست
قتوت مي كنم نگراني هميشگي چشمانت را
سلام مي دهم به عظمت عاشقي كردن هايت... صبوري هايت... مادرانه هايت
و بوسه مي زنم بر خطوط دستانت كه بوي همه آرزوهايت مي دهد .
گاهواره كودكي هايم را نقاشي ميكنم .
تو را و شب بيداري هايت را رنگ سفيد و
ترنم شيرين لالايي هات را آبي مي كشم .
آسمان به طرح من بيست مي دهد و
بهشت را ارزاني قدم هاي تو !
خوب و صبور من !
تو كه هستي ،
آسمان بر شانه هاي من تكيه مي زند
و من رها مي شوم از همه رنگ ها و وزن هاي روزگار...
تو كه هستي ،
خنده آفتاب ، كوچه به كوچه چشمانم را روشن مي كند .
تو را كه مي خوانم ،
نامت كه به صفاي دل آراسته شده و
از هياهوي سينه ام مي گذرد ،
لبانم به تلاوتت
نوش مي كند اين ماندگارترين كلمه – مادر – را
و تو در خوش ترين بلنداي آواز خدا ،
آغوش ياسمني ات رو مي گشايي و من
بر همهمه همه شب هايم چيره مي شوم و
ماه را مي خوانم به سجده ات .
به انحناي هميشگي لبهايت سوگند !
سر بر شانه ات كه مي گذارم
حسي مرا تا اجابت ابرها بالا مي برد و
من مي پيچم در ابر و نمناكي ظهور باران ،
بهار مي شوم ... خط خطي مي كنم تمام پاييزها و آرام آرام مي شوم با گرمي نفس هايت كه گونه هايم را مي بوسد .
مي داني آنقدر دوست دارم كه هر روز
از قلبم سر مي روي و از چشمانم فرو مي ريزي
و همه صورتم بوي تو را مي گيرد ... بوي خوب عاشقي و زندگي .
و دهانم سراسر بوي خدا مي دهد وقتي صدا ميكنم و تو را مي خوانم كه :
مادرم ... خوب خوب من !
3 کاربر پست fr.chemi3t عزیز را پسندیده اند .
donya88, O M I D, tania
-
04-09-2012 12:38 PM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن
.... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن
کاربر مقابل پست O M I D عزیز را پسندیده است:
fr.chemi3t
-
کاربر مقابل پست fr.chemi3t عزیز را پسندیده است:
tania