-
قتل دلخراش دختر دانشجوی تهرانی در پل مدیریت > عکس
جوان آنلاين- مقارن ظهر چهارشنبه یك دختر دانشجو پس از رد درخواست رابطه دوستی، مورد حمله همكلاسی پسر خود قرار گرفت.
جزئیات قتل دختر دانشجو توسط همكلاسیاش در پل مدیریت توسط مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ اعلام شد.
مقارن ظهر امروز چهارشنبه یك دختر دانشجو پس از رد درخواست رابطه دوستی، مورد حمله همكلاسی پسر خود قرار گرفت.

مركز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ اعلام كرد: در این حادثه كه در حوالی پل مدیریت رخ داد، دختر دانشجو پس از آن كه مورد اصابت ضربات متعدد چاقو از سوی ضارب قرار گرفت، جان خود را از دست داد و همدانشگاهی وی نیز كه او را همراهی میكرد بر اثر حمله ضارب مجروح و در بیمارستان بستری شد.
بنابراین گزارش، متهم به قتل توسط پلیس و با همكاری شاهدان صحنه دستگیر شده و به كلانتری انتقال یافته است.
تحقیقات بیشتر در خصوص این حادثه همچنان ادامه دارد.
2 کاربر پست Borna66 عزیز را پسندیده اند .
fatemeh2011, اقاقی
-
07-09-2011 07:27 PM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
- منبع: روزنامه شرق روز پنجشنبه
- وارد كردن 50 ضربه چاقو در 10 دقيقه موجب شد
- قتلدختردانشجو روي پلمديريت، زير نگاهمردم
گروه حوادث: شكست عشقي، انگيزهاي بود كه باعث شد پسري جوان ظهر ديروز با حمله به يك دختر دانشجو او را با 50 ضربه چاقو به قتل برساند. دختر جوان كه مونا نام داشت و دانشجوي ادبيات دانشگاه علامه طباطبايي بود از چندي قبل با پيشنهاد ازدواج يكي از همكلاسيهايش مواج شد اما به اين نتيجه رسيد كه ازدواج آن دو سرانجام خوبي ندارد، به همين خاطر به خواستگارش جواب رد داد. خواستگار سمج بعد از آن باز هم بر خواستهاش اصرار كرد و زماني كه مطمئن شد، از اين طريق به نتيجه نميرسد، به تهديد دختر دانشجو پرداخت. اين تهديدها تا ظهر ديروز ادامه داشت و سرانجام واقعهاي هولناك رخ داد. پسر شكستخورده در حالي كه به چيزي غير از انتقام فكر نميكرد، حدود ساعت 13 و 30 دقيقه ديروز دختر موردعلاقهاش را تا بالاي يك پل مكانيزه مخصوص خطوط بي.آر.تي در محدوده پل مديريت تعقيب كرد و در آنجا وقتي فرصت را براي اجراي نقشهاش مناسب ديد به وي حملهور شد. او ابتدا از پشت، سه ضربه به مونا وارد كرد و اين دختر را به زمين انداخت. سپس حدود 50 ضربه ديگر نيز به سينه و شكم دانشجوي جوان زد و بعد از آن سعي كرد از محل جنايت فرار كند ولي موفق به اين كار نشد. شاهدان عيني كه نظارهگر اين صحنهها بودند، اگرچه نتوانستند در زمان درگيري كاري انجام بدهند، بعد از آن متهم را دستگير و پليس را باخبر كردند. همچنين بازپرس ويژه قتل نيز در جريان ماجرا قرار گرفت و تجسسها در اين زمينه آغاز شد. در همان لحظات، دختر جوان كه توسط مردم به بيمارستان انتقال يافته بود روي تخت بيمارستان جان باخت. تحقيقات درباره اين جنايت هنوز در مراحل اوليه است و جزييات بيشتري از اين فاجعه به دست نيامده اما برخي اخبار از آن حكايت دارد كه متهم نيز همدانشگاهي مونا بوده است. نگهبان پل مكانيزه محل وقوع جنايت در اينباره به خبرنگار ما گفت: «دختر دانشجو همراه دوستش از سمت غرب روي پل رفت و تا نزديك پلههاي آن سوي اتوبان چمران هم به راهش ادامه داد كه ناگهان پسري جوان به او حمله كرد. پسر 27ساله به نظر ميرسيد و كمي چاق بود. او چاقو را بلند ميكرد و بر بدن دخترك ميكوبيد. زير پل يك كبابي است و كارگران مغازه با ديدن صحنه به سمت دختر دويدند اما نتوانستند كاري انجام بدهند.» يكي از شاهدان عيني اين حادثه به خبرنگار ما گفت: «من زماني به محل حادثه رسيدم كه پسر جوان روي سينه دختر نشسته بود و پشت سر هم به او چاقو ميزد. او يك چاقوي سلاخي كوچك در دست داشت و فكر ميكنم 10 دقيقه همينطور بيوقفه به آن دختر ضربه وارد كرد. هر وقت يكي از مردمي كه آنجا جمع شده بودند ميخواست جلو برود و دختر را نجات بدهد، پسر جوان با داد و فرياد تهديدش ميكرد. بعد از 10 دقيقه او دخترك را رها كرد، دختر هنوز زنده بود و دست و پا ميزد. چند نفر او را كه خونريزي شديدي داشت، سوار يك وانت كردند و به بيمارستان بردند. بقيه هم در يك لحظه به طرف متهم حمله و او را دستگير كردند و پسر را به باد كتك گرفتند.
يكي ديگر از شاهدان عيني هم گفت: «آن پسر خيلي عصباني بود و مرتب فرياد ميكشيد. هيچكس جرات نداشت جلو برود، چون ممكن بود به او آسيبي برسد. چند نفري با موبايل از صحنه قتل فيلمبرداري كردند. آن پسر بالاخره توسط مردم دستگير شد و بعد از آن پليس هم از راه رسيد. ماموران متهم را تحويل گرفتند و با خودشان بردند.»
شاهد ديگري نيز گفت: «آن پسر بعد از قتل، اول سعي كرد از پلههاي وسط پل وارد خط ويژه اتوبوس شود اما پشيمان شد و به سمت غرب اتوبان رفت. او بين راه چاقويش را هم پرت كرد كه نديدم كجا افتاد. متهم از پلههاي غربي پايين رفت و سعي كرد سوار تاكسي شود ولي نتوانست. مردم دنبالش بودند و تمام بدن او خونآلود بود. پسرك به سمت حاشيه خاكي اتوبان رفت و در آنجا يك نفر با سنگ به سرش كوبيد و او روي زمين افتاد. بعد بقيه مردم به سمتش رفتند و دستگيرش كردند. پليس خيلي دير به محل حادثه رسيد.»
اين حادثه در حالي رخ داد كه نخستين روز ماه جاري نيز يك خواستگار شكستخورده ديگر تصميم به انتقام گرفت و در حوالي خيابان جامي تهران روي دختر موردعلاقهاش اسيد پاشيد. بشير كه جواني با تحصيلات زيرديپلم است و پدر و مادرش را سالها قبل از دست داده با سه خواهر و چهار برادرش زندگي و از طريق كار در يك فروشگاه پوشاك مخارجش را تامين ميكرد. او يك سال قبل به دختر 21 سالهاي به نام الميرا دل بست اما وقتي ديد رابطهاش با او فرجام دلخواهش را نخواهد داشت، تصميم به اسيدپاشي گرفت. اين جوان همچنان فراري است و پليس نتوانسته ردي از وي به دست بياورد. اين در حالي است كه الميرا تحت درمان قرار داد. او از ناحيه چشم چپ، كمر، گردن و دست چپ دچار سوختگي شده و در بيمارستان شهيد مطهري چندين بار تحت عمل جراحي قرار گرفته و خطر نابينايي وي از بين رفته است. الميرا زماني كه توان صحبت كردن را به دست آورد، درباره رابطهاش با بشير اين طور توضيح داد: «يك سال قبل به عنوان فروشنده در يك فروشگاه پوشاك مشغول به كار شدم. بشير هم آنجا بود. او از همان روزهاي اول به بقيه همكاران گفته بود از من خوشش آمده و ميخواهد با من دوست شود. بالاخره هم اين دوستي را ايجاد كرد و رابطه ما يك سال ادامه داشت. در اين مدت خانوادهام را باخبر كرده بودم چون فكر ميكردم با بشير ازدواج خواهم كرد ولي رفتارهاي او باعث شد از اين تصميم منصرف شوم. من و بشير سر هر مسالهاي با هم دعوا ميكرديم تا اينكه مصمم شدم به دوستيمان پايان بدهم اما بشير تهديد كرد كاري ميكند كه ديگر نتوانم به صورتم نگاه كنم.»
الميرا درباره روز حادثه نيز توضيح داد: «ساعت 6:30 بعدازظهر از سركار تعطيل شدم و به كلاس زبان رفتم. بعد كه از كلاس به سمت خانه به راه افتادم. يكدفعه بشير كه سوار موتوسيكلت بود سر راهم قرار گرفت و گفت ميخواهد در يك كوچه خلوت با من حرف بزند، قبول نكردم و به راهم ادامه دادم. تقريبا نزديك خانهمان بودم كه او ظرفي از داخل پيراهنش درآورد و آن را روي من پاشيد. صورتم به شدت ميسوخت و فرياد ميكشيدم بعد هم من را به بيمارستان رساندند.»
تلاشهاي پليس براي دستگيري اين جوان اسيدپاش همچنان ادامه دارد.
__________________
کاربر مقابل پست Borna66 عزیز را پسندیده است:
fatemeh2011
-
گفتگو با عامل جنایت فجیع پل مدیریت
عامل قتل جنجالی دختر دانشجو در پل مدیریت تهران پرده از جزئیات انتقامجویی در عشق یکطرفه برداشت.
به گزارش وطن امروز، این پسر جوان در برابر دیدگان زنان و مردان زیادی بیرحمانه به سمت دختر وحشتزده حمله کرد و این در حالی بود که موبایلها تصاویر این جنایت را ضبط میکردند.ساعت 14:30 بعدازظهر 15 تیرماه سالجاری رهگذران در پل مدیریت صحنه هولناکی را دیدند که هیچکدام آن را باور نداشتند.
مرد جوانی با پوشاندن صورتش به 2 دختر جوان حمله کرده و آنان را هدف ضربات چاقو قرار داد تا اینکه روی شکمش نشست و پشت سر هم چاقو را به پهلو و گردنش وارد کرد.رهگذران که وحشت کرده بودند همزمان با خاموش شدن نالههای دختر جوان وقتی دیدند مرد نقابدار میخواهد از روی پل مکانیزه عابرپیاده فرار کند به سمت وی حمله کردند.
قاتل با دستان خونآلود سعی داشت خود را به موتوسیکلتی در پایین پل برساند اما در حلقه رهگذران خشمگین گرفتار شد و با عربدهکشی و حرکات ترسناک به سمت آنان رفت تا بتواند محاصره را بشکند.
در همین کش و قوس بود که قاتل سنگدل از ناحیه دست راست زخمی شد و چارهای جز تسلیم ندید.
15 دقیقه طول نکشیده بود که خودروی پلیس از کلانتری 145 ونک و اورژانس خود را به پل مدیریت رساندند و مرد نقابدار را که دیگر پارچهای به صورت نداشت و وحشتزده همچنان برای فرار تقلا میکرد را تحویل گرفتند.تحقیقات میدانی نشان داد که دختری به نام «مهسا» (24 ساله) با وجود رسیدن امدادگران اورژانس به صحنه جنایت از پای درآمده است و مرضیه که دوست وی بود با زخمی شدن هر دو دست دچار خونریزی شدید شده که به بیمارستان انتقال یافت.
تصویربرداری از جنایت
مردي جوان که هنوز باور ندارد چنین صحنه جنایتی را دیده باشد در تحقیقات به ماموران گفت: «منتظر تاکسی بودم که دیدم یک پسر به 2 دختر حمله کرده است؛ او صورتش را پوشانده بود.
ابتدا تصور نمیکردم یک جنایت در حال رخ دادن است وقتی دیدم بیرحمانه چاقو در دست گرفته و آن 2 دختر را هدف قرار میدهد به همراه عدهای از رهگذران به هواخواهی 2 دختر رفتیم، آن دختران فریاد میزدند و کمک میخواستند و چند رهگذر از صحنه قتل فیلمبرداری میکردند. ما به سمت این پسر که روی شکم یکی از دختران نشسته بود و ضربه میزد، رفتیم. بلند شد و به سمت ما حمله کرد تا فرار کند اما نتوانست و او را گرفتیم».
تحقیقات جنایی
با وارد عمل شدن بازپرس رسولی از دادسرای امور جنایی تهران، وی دستور داد تیمی از اداره ویژه قتل پلیس آگاهی به تجسسهای ویژه برای پرده برداشتن از انگیزه عامل جنایت دست بزنند.
کارآگاهان ابتدا سراغ «مرضیه» رفتند، وی که پس از پانسمان زخمهای دستانش از بیمارستان ترخیص شده بود، گفت: بعداز اینکه از دانشگاه خارج شدیم روی پل مدیریت منتظر خودرو بودیم که ناگهان مرد نقابداری که صورتش را با پارچه پوشانده بود به سمت ما حمله کرد.
او با من کاری نداشت و مهسا را هدف قرار داد و وقتی به هواخواهیاش رفتم مهاجم که الان شنیدهام هم دانشگاهیام است با چاقو به سمت من آمد و ضرباتی به دستانم زد که به عقب پرتاب شده و روی زمین افتادم.
سپس به سمت مهسا برگشت او را روی زمین انداخت و روی شکمش نشست، وحشیانه ضربه میزد باور نمیکنم وی همان پسری باشد که میگفت مهسا را دوست دارد.
اعتراف به جنایت عشقی
قاتل پسری دانشجو به نام «کوشا» است که ترم 4 رشته ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی است و با مهسا همکلاسی است. این پسر در بازجوییها گفت: از روزی که وارد دانشگاه شدم به مهسا علاقهمند شدم.
او به من بیمحلی میکرد و گاهی مسخرهام میکرد، کینه بدی از وی به دل گرفتم تا اینکه چند روز پیش تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم، میخواستم انتقام بگیرم، وقتی دانشگاه تعطیل شد با موتور آنها را تعقیب کردم، صورتم را پوشاندم تا کسی مرا شناسایی نکند و بعد از قتل میخواستم فرار کنم که دستگیر شدم.
گفتوگو با عامل قتل جنجالی
چهرهاش شکسته و ناراحت است، باور نمیکنی این پسر جوان بتواند جنایتی رقم بزند که فیلم آن وحشت به جان هر تماشاچیای بیندازد.
کوشا! چند سال داری؟
22 سالهام و از 4 سال پیش به تهران آمدهام.
پس بچه تهران نیستی؟
خیر، من اهل کرمانشاه هستم، 4 سال پیش در رشته ادبیات فارسی دانشگاه طباطبایی تهران قبول شدم و از شهرمان به اینجا آمدم.
کجای تهران خانه داری؟
در کرج یک خانه مجردی گرفتهام و در آنجا زندگی میکنم.
با مهسا دوست بودی؟
اصلا، من از همان روزهای نخست دانشگاه مهسا را دیدم و از او خوشم آمد. هربار جلو رفتم قاطعانه «نه» گفت و صددرصد مرا طرد کرد.
یعنی هیچگاه به تو ابراز علاقه نکرد؟
هیچگاه و این یک آرزو بود که تا بالای طناب دار با خودم همراه خواهم داشت.
چرا اینقدر سماجت؟ مگر نمیتوانستی دختر دیگری را انتخاب کنی؟
مهسا همه ذهن و وجودم را تسخیر کرده بود در حالی که از 2 سال پیش فهمیدم این دختری نیست که همسرم شود اما «نه» گفتن او برایم کابوس شده بود و کینه به دل داشتم.
در این مدت دختر دیگری را مدنظر قرار ندادی؟
ببینید وضع خانوادگی من طوری است که شاید به هر دختری که حتی از لحاظ قیافه و کلاس بالاتر از مهسا بود، پیشنهاد میدادم جواب مثبت میگرفتم اما من به مهسا علاقهمند بودم.
ویژگی خاصی داشت؟
هیچ ویژگی ممتازی نداشت اما وقتی کسی عاشق میشود نمیبیند که طرف مقابل چه ویژگیای دارد یا ایرادی ندارد و... همه فکر و ذهنم متعلق به مهسا بود.
«مهسا»را با چه کسی دیده بودی که او را کشتی؟
این دختر بسیار پاک بود و با هیچکس او را ندیدم اما تحمل شنیدن جواب «نه» را نداشتم.
خودت خواهر داری؟
بله، خواهرم 4 سال از من بزرگتر است و یک برادر دیگر نیز دارم.
اگر خواهرت در شرایط «مهسا» بود آیا حق انتخاب داشت؟
بله، حق انتخاب را من رد نمیکنم.
پس چرا او را کشتی؟
گفتم که ذهنم آرام نمیگرفت و احساس میکردم به عشق پاکم بیاعتنایی شده است.
گفتی شرایط خانوادگیات ایدهآل بود؟!
بله، پدر و مادرم تحصیلکردهاند، پدرم فوقلیسانس و کارمند بازنشسته دانشگاه است و مادرم نیز بازنشسته شده است، خانوادهای آرام داریم که من آن را به آشوب کشاندم.
از کی تصمیم به قتل گرفتی؟
مدتها میشد که میخواستم به مهسا لطمه بزنم، بهخاطر همین موتوری امانت گرفتم تا نقشهام را انجام دهم، صبح در دانشگاه باز سراغ «مرضیه» رفتم و خواستم «مهسا» را راضی کند تا با من ازدواج کند اما انگار به «مهسا» حرفی نزده بود.
بعدازظهر که شد دنبالشان رفتم و چیزی شد که نباید میشد!
با این سنگدلی؟
دست خودم نبود، میخواستم زود تمام شود تا فرار کنم.
اگر فرار میکردی؟
چون چهرهام را پوشانده بودم مطمئنا کسی متوجه نمیشد فردا سر کلاس میرفتم و بعد هم در مراسم عزاداریاش خیلی گریه میکردم.
عذاب وجدان چی؟
تا بعد از قتل به آن فکر نکرده بودم اما از همان لحظات نخست دستگیری تا الان عذاب وجدان راحتم نمیگذارد، مهسا بیگناه کشته شد و من 2 شب است که کابوس میبینم، مرگ حق من است.
فکر میکنی«مهسا» تا آخرین لحظه عمرش تو را شناخت؟!
او چهرهام را ندید و مطمئنا نمیدانست قاتل کیست و چرا کشته شده، خیلی ناراحتم.
میدانی فیلم جنايت تو در اینترنت و تلویزیون پخش شده؟
شنیدهام، خیلی ناراحتم؛ هم برای خانواده مهسا و هم برای خانواده خودم.
کاربر مقابل پست Borna66 عزیز را پسندیده است:
fatemeh2011
-
تصویری از متهم

آخرین نیوز
کاربر مقابل پست Borna66 عزیز را پسندیده است:
fatemeh2011
-
قاتل با تلاش مردم دستگیر شد و توسط نیروهای گشت کلانتری 134 شهرک قدس به پایگاه پلیس منتقل شد
در شرايطي كه وقوع اين جنايت بازتابهاي گستردهاي داشته، دادستان تهران نيز دستور داده تا به اين پرونده به صورت ويژه و فوقالعاده رسيدگي شود اين در حالي است كه طي دو روز گذشته فيلمها و عكسهايي از اين كشتار منتشر شده و روي سايتهاي مختلف اينترنتي قرار گرفته است.
اين اقدام يادآور جنايتي است كه آبان سال گذشته در ميدان كاج سعادتآباد در برابر تعداد زيادي ناظر به وقوع پيوست. در فيلمهايي كه از آن جنايت انتشار يافت دو مامور پليس نيز در صحنه جرم حضور داشتند اما نتوانستند كاري از پيش ببرند، همچنين در فيلم از اورژانس نيز خبري نبود و از امدادگران نيز اثري ديده نميشود، البته در حالي كه شاهدان عيني ميگويند خودشان كوشا را دستگير كردهاند، مركز اطلاعرساني پليس تهران اعلام كرد متهم به قتل توسط پليس و با همكاري شاهدان صحنه دستگير شد و به كلانتري انتقال يافت.
البرز نیوز
کاربر مقابل پست Borna66 عزیز را پسندیده است:
fatemeh2011