-
06-02-2010, 01:05 PM
#121
شعری از امیلی دیکنسون-ترجمه سعید سعید پور
این است شعر
به هم انباشتن تا به آخر چون رعد
و آن گاه با صلابت فروریختن
هنگام که هر آفرینه ای نهان شده است-
این است شعر:
یا عشق-که این دو همزاد آمدند
هیچ یک را بی دیگری نمی یابیم-
هر یک را می چشیم – می سوزیم
چرا که خدا را نمی توان دید و جان نسپرد.
-
06-02-2010 01:05 PM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
06-24-2013, 10:49 PM
#122
پنسيلوانيا رابرت فرانسيس
سگ تازي
پرسش بر انگيز است رفتارِ سگ تازي
مي جهد كه پاره پاره ام كند
يا دوستم گردد
اصلاً نمي فهمم كه قصدش چيست.
يا با زبان و يا به دندان
به سمت دست هاي خالي من خيز بر مي دارد
اينجاست
كه مي ايستم
تا كه
چه پيش آيد.
Robert Francis
The hound
Life the hound
Equivocal
Comes at the bound
Either to rend me
Or to be friend me.
I cannot tell
The bound s intent
Till he has sprung
At my bare hand
With teeth or tongue
Meanwhile I stand
And wait the event
منبع:
سایت سارا شعر - ترجمه شعر جهان - پنسيلوانيا ر&
...
ﭠۄﺁטּὧـعــر بلندےکهﺁرزۄ میکنم امضاے ﻣـנּ زیر ﺁטּ باشد!