بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه





 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 8 از 8 اولیناولین ... 678
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 از مجموع 80

موضوع: دفتر خاطرات دانشگاهی

  1. #71
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 7,477
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    2,486
    پست های وبلاگ
    359

    پیش فرض

    دانشگاهمونم شده یکی از جاهایی که وقتی اسمش میاد خاطره بد یکی از دانشجوها برام سپری میشه ,از طبقه 4 ام خودشو پرت کرد پایین در جا فوت کردحالا دانشگاهمون شده آیینه دق یا عبرت ... واقعا چرا اینطوری میشه
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif
    3 کاربر پست fr.chemi3t عزیز را پسندیده اند . baran bala, McQueen, paksersht

  2. # ADS
    نشان دهنده تبلیغات
    تاریخ عضویت
    -
    محل سکونت
    -
    ارسال ها
    -

     دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور با پاسخنامه تستی و تشریحی
     

  3. #72
    McQueen آواتار ها
    • 4,100
    • 1,352

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    شیمی کاربردی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    9,433
    پست های وبلاگ
    4

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط fr.chemi3t نمایش پست ها
    دانشگاهمونم شده یکی از جاهایی که وقتی اسمش میاد خاطره بد یکی از دانشجوها برام سپری میشه ,از طبقه 4 ام خودشو پرت کرد پایین در جا فوت کردحالا دانشگاهمون شده آیینه دق یا عبرت ... واقعا چرا اینطوری میشه
    خیلی متاسف شدم واقعا ناراحت کننده بود اخه چرا؟ ماجراهای عشقی؟
    3 کاربر پست McQueen عزیز را پسندیده اند . baran bala, fr.chemi3t, javad jan

  4. #73
    fr.chemi3t آواتار ها
    • 7,477
    • 5,387
    مدير بازنشسته

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    محل تحصیل
    تهران
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    2,486
    پست های وبلاگ
    359

    پیش فرض

    خیلی متاسف شدم واقعا ناراحت کننده بود اخه چرا؟ ماجراهای عشقی؟
    همین که نمیدونیم چش بود بیشتر اذیت کننده است ,با هیچکسی صحبتی نکرده بود ,هیچکی هم از دردش خب نداشت
    حذر از عشق میسر بود؟آری! آندم...

    که جهان را بتوان دید به چشمان عدم!!!


    http://www.ayehayeentezar.com/galler...9572229400.gif
    4 کاربر پست fr.chemi3t عزیز را پسندیده اند . baran bala, javad jan, McQueen, paksersht

  5. #74
    baran bala آواتار ها
    • 2,355
    • 851

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    محل تحصیل
    نیشابور
    شغل , تخصص
    کارمند مخابرات
    رشته تحصیلی
    علوم اجتماعی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,778
    پست های وبلاگ
    12

    پیش فرض

    اخی........
    2 کاربر پست baran bala عزیز را پسندیده اند . McQueen, paksersht

  6. #75
    McQueen آواتار ها
    • 4,100
    • 1,352

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    شیمی کاربردی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    9,433
    پست های وبلاگ
    4

    پیش فرض

    یه روز مسول آزمایشگاه ما که از دخترا بود و اون ترم کار دانشجویی گرفته بود به خاطر این موضوع جو گرفته بودش و فکر میکرد درحد هیات علمی دانشگاهه و تو آزمایشگاه هی میومد بالای سر همه ما و دستور و گیرای الکی میداد ( اونوقت ازش سوال میپرسیدیم بلد نبود سمبل میکرد ) و یه جوری حرص همه رو درآورده بود که یه جا من بهش گفتم بیا ببینن ما درست انجام دادیم ؟ که اونم با صدای بلند طوری که همه بشنون تو آزمایشگاه برگشت بهم گفت : من نمیدونم شما خودتون باید بدونید درسته یا نه ؟ کار من این نیست ... کار من نظارته من فقط نظارت میکنم ... نظارت!
    که منم در حالی که یه خنده ی موذیانه کردم همونطوری بلند گفتم ... پس فقط نظارت کن دستور نده!
    ساکت شد درحالی که داشت لبخند زورکی ای میزد. و همه هم یه طورایی کیف کردن
    خدایی من آدمی نیستم که بخوام به کسی گیر بدم و یا ضایعش کنم ولی این یکی با دستور و ایرادایی که الکی ازمون گرفت و داشت خود منو ضایع میکرد باعث شد جوابشو بدم


    فکر کنم بی مزه بود ...
    2 کاربر پست McQueen عزیز را پسندیده اند . baran bala, javad jan

  7. #76
    baran bala آواتار ها
    • 2,355
    • 851

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    محل تحصیل
    نیشابور
    شغل , تخصص
    کارمند مخابرات
    رشته تحصیلی
    علوم اجتماعی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,778
    پست های وبلاگ
    12

    پیش فرض

    نه جالب بودخوشم میاد به موقع حرف میزنی و دمت گرم حالشو گرفتی
    3 کاربر پست baran bala عزیز را پسندیده اند . javad jan, McQueen, SHaDLiN

  8. #77
    McQueen آواتار ها
    • 4,100
    • 1,352

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    شیمی کاربردی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    9,433
    پست های وبلاگ
    4

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط baran bala نمایش پست ها
    نه جالب بودخوشم میاد به موقع حرف میزنی و دمت گرم حالشو گرفتی
    تازه یه جا اومده بود بهمون میگفت وای باید اینکارو کنید دیگه ... ( در حالی که من میدونستم باید اون کارو انجام بدیم ) من برگشتم بهش گفتم ( با حالت مسخره بخون ) خوبه حالا واسه ما تریپ آزمایشگاه برداشته که دو تا از پسرامون که اونورتر واستاده بودن به هم نگاه کردن زدن زیر خنده آخه اونارم کفری کرده بود
    3 کاربر پست McQueen عزیز را پسندیده اند . baran bala, javad jan, SHaDLiN

  9. #78
    baran bala آواتار ها
    • 2,355
    • 851

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    محل تحصیل
    نیشابور
    شغل , تخصص
    کارمند مخابرات
    رشته تحصیلی
    علوم اجتماعی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,778
    پست های وبلاگ
    12

    پیش فرض

    ایول مثه خودمی تحمل حرف زور نداری
    3 کاربر پست baran bala عزیز را پسندیده اند . javad jan, McQueen, SHaDLiN

  10. #79
    baran bala آواتار ها
    • 2,355
    • 851

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    محل تحصیل
    نیشابور
    شغل , تخصص
    کارمند مخابرات
    رشته تحصیلی
    علوم اجتماعی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    4,778
    پست های وبلاگ
    12

    پیش فرض

    تو راه برگشت به مشهد بودیم{راهیان نور امسال} یه جا نگه داشتن واسه وضو و نماز منم رفتم گلاب به روتون سرویس بهداشتی چون اعتمادی به شیر اب دست شویی های تو راه نداشتم اول شیر اب رو باز کردم ببینم اب هست یا نه که یهو پیچ شیر اب که هرز شده بود پرید و منوخیس اب کرد خیس خیس شدم تاتونستم ببندمش امدم بیرون از تو توالت همسفرام از خنده غش کرده بودن منم الان سرماخوردم
    3 کاربر پست baran bala عزیز را پسندیده اند . McQueen, paksersht, SHaDLiN

  11. #80
    McQueen آواتار ها
    • 4,100
    • 1,352

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    شیمی کاربردی
    راه های ارتباطی
    تشکر ها
    9,433
    پست های وبلاگ
    4

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط baran bala نمایش پست ها
    تو راه برگشت به مشهد بودیم{راهیان نور امسال} یه جا نگه داشتن واسه وضو و نماز منم رفتم گلاب به روتون سرویس بهداشتی چون اعتمادی به شیر اب دست شویی های تو راه نداشتم اول شیر اب رو باز کردم ببینم اب هست یا نه که یهو پیچ شیر اب که هرز شده بود پرید و منوخیس اب کرد خیس خیس شدم تاتونستم ببندمش امدم بیرون از تو توالت همسفرام از خنده غش کرده بودن منم الان سرماخوردم
    آره همیشه مواظب این شیر های دستشویی های بیگانه باشید
    یه بار تو دانشگاه سر کلاس بودیم و من میخواستم برم دستشویی ( گلاب به روتون ) دوستم آروم زیر
    گوشم گفت رفتی دستشویی مواظب باش شلنگای اینجا وحشی ان ... من پرت زدم زیر خنده متاسفانه کلاس هم تقریبا ساکت بود البته به غیر از خودمو و دوستم هیشکی نفهمید من واسه چی خندیدم خدارو شکر استادمون هم به روی خودش نیاورد
    4 کاربر پست McQueen عزیز را پسندیده اند . baran bala, paksersht, SHaDLiN, آندریا

صفحه 8 از 8 اولیناولین ... 678

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •