-
دفتر خاطرات دانشگاهی
سلام دوستان در این تاپیک میخوایم هر کس خاطراتی چه خوب و خدای نکرده چه بد را که در دانشگاه براش پیش اومده رو ب کنه
-
09-25-2008 05:59 PM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
اول من شروع می کنم
چند ماهه پیش توی کتابخانه دانشگاه با دوستان نشسته بودیم!! که مبایل یکی از دوستان زنگ خورد فوری رفت بیرون یکی از دوستان اتفاقی یکی از کتابهای اون دوست که رفته بود بیرون رو نگاه می کرد که یهویی یک عکس افتاده بیرون که عکس یه خانم بود همه تعجب کردیم ایشون همیشه می گفت که از دخترا بدش میاد و از این حرفا حالا یک عکی دختر جوای توی کتابش بود که اتفاقا صاحب عکس هم دوره ما بود این خیلی جالب بود من به دوستان گفتم این کار خوبی نیست بزارین سر جاش و بهش هیچی نگین ولی دوستان هر چی دوست داشتن پشت سرش حرف زدن وخودشان بریدن و خودشان دوختن! تا اینکه خودش اومد همه ساکت شدن رفت و کتاباش رو برداشت ولی اون کتاب رو برنداشت من بهش گفتم کتابت جا موند برگشت و گفت این کتاب من نیست وقتی اومدم کتابخانه این کتاب اینجا بود!! یکی از دوستان پرسید یعنی این کتا واقعا مال تو نیست؟؟ گفت بله داخل کتاب صفحه اول کتاب رو باز کردیم دیدم که کتاب مال صاحب عکسیه که دیدیم!! من کتاب رو برداشتم و به مسئول کتابخانه تحویل دادم !!!
-
ماشالله ما تو دانشگاه اینقدر بهمون خوش میگذره که همش خاطره میشه واسمون !!!!!!!!!!!!!!
کدوماش رو بگیم آخه؟
غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .
کاربر مقابل پست فریبا عزیز را پسندیده است:
baran bala
-
خب یکی یکی بگین دیگه
کاربر مقابل پست sunyboy عزیز را پسندیده است:
baran bala
-
سر کلاس ++c بودیم که استادمون داشت پروژه ها رو چک میکرد وهر کی رو یه جورایی ضایع می کرد.پروژه دوم رو گفته بود که بهش ایمیل کنیم،تعداد کمی از بچه ها ایمیل کرده بودن که منم کرده بودم.
بعد از اینکه مال همه رو گفت نوبت به مال من رسید و استاد اسممو صدا زد وگفت که تو ایمیل شما هیچی نیست،فقط دعوت بهchat وجوک و...... بود
که واقعا منم یه لحظه هنگ کردم که استاد داره چی میگه،
که دیگه یهو کلاس از خنده منفجر شد.
ولی بعد کلاس رفتیم تو سایت دانشگاه و اونجا به استاد send هامونو نشون دادیم که ماجرا حل شد،استادم وقتی دید خودشم مونده بود که اونا چیه که بهش رسیده.
ولی بچه ها که حالام فکر میکنن که من اینجور چیزا رو واسه استادsend کردم، چون تو حیاط و اینور و اونور می شنوم که با شوخی اونم بلند بلند میگن استاد و به chat دعوت کرده................
بالاخره یه ضایع شدن حسابی بود 
5 کاربر پست samira عزیز را پسندیده اند .
baran bala, Borna66, McQueen, اقاقی
-
pnugirl
آخی، اشکال نداره........:))))
-
الهی بمیرم که اینقدر ضایع شدی!!!!!!
خوب حتما دعوت به چت کردی خب . استاد که دروغ نمیگه!!!!!!!!!!!!
بابا شوخی کردم ناراحت نشو...
2 کاربر پست sahra عزیز را پسندیده اند .
baran bala, samira
-
سمیرا جان انسان جایز الخطاست. خوب استاد هم انسان هست و جایز الخطا. به دل نگیر. تو دختر محشری هستی.
2 کاربر پست X2008 عزیز را پسندیده اند .
baran bala, samira
-
سلام به دوستای گل
بدترین اتفاقی که امروز واسه من و دوستم صحرا اتفاق افتاد رو براتون میگم،که در اصل واسه صحرا اتفاق افتاد.
امروز که رفته بودیم سر کلاس ساختمان گسسته که از شانس ما هم استادمون تصادف کردو نیومد.
ماجرا از این قرار بود که منو دوستام با هم بودیم که صحرا با یه حالت پریشانی اومدو منو صدا کرد؛قضییه اینطوری بودکه گوشیش افتاده بود تو دستشویی دانشکاه.
هیچی دیگه بعد از اینکه بچه ها و حراست تلاش زیادی کردن که درش بیارن ولی نشد که نشد
تازه بدترم شد چون دیگه اصلا دیده نمی شد........
طفلکی صحرام اینقدر ناراحت بود که نگو!!
دیگه گوشی 4 ساعت اونجا بود شاید دیگه اگه درشم میاوردیم سوخته بود
ولی تا عصر که زنگ میزدیم در دسترس نبود ولی حالا دیگه خاموشه.
حالا هر چی بگذریم
ولی خداییش همه دانشگاه ماجرای گوشیو فهمیده بود
6 کاربر پست samira عزیز را پسندیده اند .
baran bala, Borna66, sonia67, tania, اقاقی
-

نوشته اصلی توسط
samira
سلام به دوستای گل
بدترین اتفاقی که امروز واسه من و دوستم صحرا اتفاق افتاد رو براتون میگم،که در اصل واسه صحرا اتفاق افتاد.
امروز که رفته بودیم سر کلاس ساختمان گسسته که از شانس ما هم استادمون تصادف کردو نیومد.
ماجرا از این قرار بود که منو دوستام با هم بودیم که صحرا با یه حالت پریشانی اومدو منو صدا کرد؛قضییه اینطوری بودکه گوشیش افتاده بود تو دستشویی دانشکاه.
هیچی دیگه بعد از اینکه بچه ها و حراست تلاش زیادی کردن که درش بیارن ولی نشد که نشد
تازه بدترم شد چون دیگه اصلا دیده نمی شد........
طفلکی صحرام اینقدر ناراحت بود که نگو!!
دیگه گوشی 4 ساعت اونجا بود شاید دیگه اگه درشم میاوردیم سوخته بود
ولی تا عصر که زنگ میزدیم در دسترس نبود ولی حالا دیگه خاموشه.
حالا هر چی بگذریم
ولی خداییش همه دانشگاه ماجرای گوشیو فهمیده بود
خیلی جالب بود!!!
حالا مدل گوشی و سیم کارت چی بود؟؟