-
دلتنگی
تنها نصیب من بود
از تمام زیبایی هایت.....!
-
09-03-2012 04:31 PM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
نگران نبودنت نباش
حتی اگر نباشی هم جایت در دعایم
خالی نمی شود
-
گاهی دلت می خواهد همه بغضهایت از توی نگاهت خونده بشن....میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...!اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل:چیزی شده ایا؟؟!!اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سرمیکشیوبا لبخند سردی میگی: نه، هیچی......................
-
تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟
تو آیا با شقایق بودهای گاهی؟
نشستی پای اشکِ شمعِ گریان تا سحر یک شب؟
تو آیا قاصدکهای رها را دیدهای هرگز،
که از شرم نبود شادپیغامی،
میان کوچهها سرگشته میچرخند؟
نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی میکند
چیزی نمیخواهد
و چشمان تو آیا سورهای از این کتاب هستی زیبا،
تلاوت کرده با تد ;بیر؟
تو از خورشید پرسیدی، چرا
بیمنت و با مهر میتابد؟
تو رمز عاشقی، از بال پروانه، میان شعلههای شمع، پرسیدی؟
تو آیا در شبی، با کرم شبتابی سخن گفتی
از او پرسیدهای راز هدایت، در شبی تاریک؟
تو آیا، یاکریمی دیدهای در آشیان، بیعشق بنشیند؟
تو ماه آسمان را دیدهای، رخ از نگاه عاشقان نیمهشبها بربتاباند؟
تو آیا دیدهای برگی برنجد از حضور خار بنشسته کنار قامت یک گل؟
و گلبرگ گلی، عطر خودش، پنهان کند، از ساحت باغی؟
تو آیا خواندهای با بلبلان، آواز آزادی؟
تو آیا هیچ میدانی،
اگر عاشق نباشی، مردهای در خویش؟
نمیدانی که گاهی، شانهای، دستی، کلامی را نمییابی ولیکن سینهات لبریز از عشق است…
تو پرسیدی شبی، احوال ماه و خوشه زیبای پروین را؟
جواب چشمک یک از هزاران اخترِ آسمان را، دادهای آیا ؟!
ببینم، با محبت، مهر، زیبایی،
تو آیا جمله میسازی؟
نفهمیدی چرا دلبستِ فالِ فالگیری میشوی با ذوق!
که فردا میرسد پیغام شادی!
یک نفر با اسب میآید!
و گنجی هم تو را خوشبخت خواهد کرد!
تو فهمیدی چرا همسایهات دیگر نمیخندد؟
چرا گلدان پشت پنجره، خشکیده از بیآبیِ احساس؟
نفهمیدی چرا آیینه هم، اخمِ نشسته بر جبینِ مردمان را برنمیتابد؟
نپرسیدی خدا را، در کدامین پیچ، ره گ م کردهای آیا؟
جوابم را نمیخواهی تو پاسخ داد، ای آیینه دیوار!!؟
ز خود پرسیدهام در تو!
که عاشق بودهام آیا!!؟
جوابش را تو هم، البته میدانی
سکوت مانده بر لب را
تو هم ای من!
به گوش بسته میخوانی
2 کاربر پست fr.chemi3t عزیز را پسندیده اند .
Arezou***, reza karimi
-
-
خیلی مواظب باش اگه با شنیدن صداش دلت لرزید...
اگه با بدی هاش فرار نکردی و موندی...
دیگه تمومه...!
اون شده همه ی دنیات...
-
گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن!
به رفتن ک فکر می کنی اتفاقی می افتد که منصرف می شوی…
میخواهی بمانی، رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی!
این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم است
کاربر مقابل پست fr.chemi3t عزیز را پسندیده است:
reza karimi
-
آشوب همان حس غریبی است که وقتی به لب های تو لبخند نباشد دارم.
-
برای تو ...
برای چشمهایت !
برای من ...
برای دردهایم !
برای ما ...
برای این همه تنهایی ...
ای کاش خــــــــــــدا کاری کند
-
بزرگترین شعبده بازان دنیا
پیش تو هیچند
وقتی
روبرویم می ایستی
زمین را از چرخش، باز می داری!