-
10-02-2012, 02:01 PM
#131
همیشه همینطور است....
یکی می ماند
تا روزها و گریه ها را حساب کند
یکی می رود
تا در قلبت بماند تا ابد....
اشک هایت را پشت پایش بریزی...
رسم رؤیاها همین است.....
که تنها بمانی با اندوه خویش
روزها و گریه ها را
به آسمان خالی ات سنجاق کنی
باید باور کنی که بر نمی گردد....

-
10-02-2012 02:01 PM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
10-02-2012, 02:16 PM
#132
ميـدآني ،
گـآهي سـَنگــدِل تـَريـن آدم دُنيـآ هـَم که بـآشي ،
يـک آن، يـآد کـَسي روي قـفـَسهـ سيـنهـ ات
ســَنگــيني ميکــُنــَد
آنوقــت به طــور کـآملا غريزي،
نـَفــَس عميـقي ميکــِشي تـآ ســَنگ کـــوب نـَکـُني...!
-
10-02-2012, 02:44 PM
#133
پاییز است.
بهترین زمان برایِ خواندنِ عاشقانه ها،
و من، محبوبم، تو را به یاد آوردم
و شعرِ دیدارهایِ کوتاه و جدایی های طولانیمان را خواندم؛
شعرِ پاییز دور را،
فصلی که برگریزان
زودتر از معمول آغاز شد
و من، با لباسِ سپیدی بر تن، ناگهان
در برف و زمستان گم شدم
و سعی میکرم دیگر بازنگردم...
با صدایی غم آلود
میخواندم و اشکهایم مثلِ رود
از چشمهای تو جاری میشد، و
در آن رودخانه
پیرهنم به شاخهی خدا گیر میکرد ...
-
10-02-2012, 03:04 PM
#134
نه به خاطر شعر
نه به خاطر جور دیگر زیستن
خانه ی من
برای دو نفر کوچک بود
به همین خاطر تنها مانم
-
10-02-2012, 03:05 PM
#135
وَ پیراهن ِ هیچ فصلی ...
خیس تر از بهاری نخواهد بود ...
که عاشقت شدم ...
-
10-02-2012, 03:06 PM
#136
هميشه سكوتم به معــــناي پيـــروزي تو نيست ...
گاهي سكــــوت میکنم كه بفهمي چه بي صـــــدا باختـــي ...
کاربر مقابل پست fr.chemi3t عزیز را پسندیده است:
shima_glk
-
10-02-2012, 03:07 PM
#137
...و روزی ، مـرا نــظاره میکنی
میـان ِ عکسهای ِ قـدیمی ات
بــدون ِ لبخــند !
و خــاطـره ای مـی شـوم ،
میـان ِ خـاطـراتـت
بــــدون ِ کـــــلام !!
-
10-02-2012, 03:08 PM
#138
دچار مرگ عاطفی شده ام...
متقاضی باشد،
زندگی را هم اهدا می کنم...!!!
.
.
.
.
.
.
نـــــــــــبــــــــــــ ــود...؟!؟!
-
10-02-2012, 03:09 PM
#139
و ناگهـــــــــــــــان روزي
در همين نزديكي به پايان خواهم رسيد
آه ... ! اي روزهاي رفته
چه اندازه من پرم
از اندوه فرداهاي نامعلوم
-
10-02-2012, 03:10 PM
#140
حسرت دیدار تو نقش بسته است ...
ازسحر خبری نیست!