-
علامه طباطبايي (ره) ميفرمايد:
اكثر مفسران، اين گفته موسي را كه در دعاي خود عرض كرد (پروردگارا! هر خير و نيكي بر من فرستي، من به آن نيازمندم)، چنين تفسير كردهاند كه موسي ازخدا مقداري غذا خواست تا از گرسنگي نجات يابد. بنابراين بهتر است مراد موسي را كه از خدا طلب كرده، قدرت و قوت بدني بدانيم؛ همان قدرتي كه به كمك مظلوم آمد و گوسفندان را سيراب كرد. پس اظهار فقر به غذا در حقيقت فقر به قدرت بدني است كه غذا مقدمه پرورش بدن است.(46)
در اين هنگام، ناگهان يكي از آن دو دختر - در حالي كه با نهايت حيا گام برميداشت - به سراغ او آمد و گفت: پدرم از تو دعوت ميكند تا مزد سيراب كردن گوسفندان را به تو بپردازد.(47)
دختر پيشاپيش حركت ميكند و موسي از پي او روان ميشود. در بين راه باد ميوزيد و لباسهاي دختر اين سو و آن سو ميرفت. موسي كه خدا را در نظر دارد به دختر ميگويد: من جلو ميروم تو از پشت سر حركت كن و راه را نشانم بده. وقتي به خدمت شعيب پيامبر ميرسند موسي داستان خود را براي او تعريف ميكند. آنگاه يكي از آن دو دختر به پدر پيشنهاد ميكند كه موسي را استخدام نمايد و در ادامه دليل اين پيشنهاد و انتخاب را چنين بيان ميكند:
«اِنَّ خَيرَ مَنِ استَاجَرتَ القَوِيُّ الاَمينُ»(48)
همانا بهترين كسي كه ميتواني استخدام كني، آن كسي است كه قوي و امين باشد.
در آيه مباركه، باز قوي بودن بعنوان يك امتياز و اصل مطرح است؛ البته اگر قوي بودن همراه امين بودن باشد و حضرت شعيب پيشنهاد را ميپذيرد و موسي را استخدام ميكند و يكي از دختران خودش به نام صفورا را به ازدواج وي در ميآورد.
نكته مهم اين است كه انسان قوي و نيرومند بهتر ميتواند امانت را حفظ كند. لذا امين بودن و قوي بودن داراي ارتباط نزديك با هم هستند. از اين رو قرآن كريم دو كلمه قوي و امين را در كنار يكديگر به كار برده است.
5- تقويت قدرت دفاعي
«وَ اَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ»(49)
در برابر دشمنان آنچه توانايي داريد از نيرو آماده سازيد.
البته هر چه ميتوانيد به اندازه استعداد خود، قدرت خود را زياد كنيد. اين قدرت اعم از توانايي و قدرت اقتصادي، سياسي، فرهنگي، نظامي و... تا در برابر دشمن پيروز شويد. گرچه «قوه» معناي عام و وسيع دارد، حتي در برخي از روايات ميخوانيم «مِنهُ الخضابُ السَّواد».(50) يعني يكي از مصاديق قوه در آيه، موهاي سفيد را رنگ كردن و سياه كردن است تا پيرمرد، جوان نشان داده شود در مقابل دشمن. پس در آيه فوق نيز اصل قوه و قدرت يك امتياز بزرگ و مورد تكريم قرار گرفته است. قدرت بدني كه يكي از مصاديق ميباشد جز با ورزش به دست نميآيد.
6- جانشينان توانمند قوم نوح7
«وَ زادكُم فِي الخَلقِ بَصطَةً»(51)
و به جسم فزوني داد.
زماني كه بعد از طوفان حضرت نوح، قوم ديگر جانشين آنان شدند مردان قوي هيكل و نيرومند بودند كه حضرت هود پيامبر ميخواهد يكي از نعمتهاي خدا را بر قوم خود بشمارد، آيه فوق را تلاوت ميكند كه خداوند به جسم شما فزوني داده است. و در تاريخ نيز ميخوانيم: آنها مردمي درشت استخوان، قويپيكر و نيرومند بودند. در جاي ديگر، قرآن از قول آن مردان ميفرمايد:
«مَن اَشَدُّ مِنا قُوَّةً»(52)
چه كسي از ما نيرومندتر است؟
پس، اصل قوه و قدرت و نيرومندي مورد ستايش قرار گرفته است.
نتيجه: قدرت لايزال الهي، منشأ همه قدرتها
زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن
.... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن
2 کاربر پست O M I D عزیز را پسندیده اند .
Isooda, ssaabbaa_85
-
07-07-2013 07:05 PM
# ADS
نشان دهنده تبلیغات
-
در پايان استدلال به آيات بايد توجه داشته باشيم كه خداوند بزرگ در آيات زياد و متعدد خود را قوي مينامد؛ گرچه قوي بودن خداوند به معناي قوت جسمي نميباشد. او مسلط بر همه چيز ميباشد، ولي اصل قدرت و قوت را يك امتياز ميشمارد و خود را بدان نسبت ميدهد. ما در اينجا به برخي از آيات اشاره ميكنيم:
1- عَلَّمهُ شَديدُ القُوي ذُو مِرَّةٍ فَاستَوي(53)
خدا آن كسي را كه قدرت عظيمي دارد (پيامبر را) تعليم داده است، همان كس كه توانايي فوقالعاده و سلطه بر همه چيز دارد.
2- اَنَّ القُوَّةَ ِجَميعاً(54)
تمامي قدرت و توانايي از آن خداوند است.
3- اَوَلَم يَرَوا اَنَّ اَ الَّذي خَلَقَهُم هُوَ اَشَدُّ مِنهُم قُوَّةً(55)
آيا آنها ندانستند، خدا كه آنها را خلق فرموده بسيار از آنان تواناتر است؟!
4- لا قُوَّةَ اِلا بِاِ (56)
جز قدرت خداوند قوهاي نيست.
5- اِنَّ اَ هُوَ الرَّزاقُ ذُوالقُوَّةِ المَتينُ(57)
همانا روزي بخشنده خلق تنها خداست كه صاحب قدرت و اقتداري سخت استوار است.
6- اِنَّ اَ قَويٌ شَديدُ العِقاب(58)
همانا خداوند توانا و سخت كيفر است.
7- اِنَّ رَبَّكَ هُوَ القَوِيُّ العَزيزُ(59)
همانا پروردگار تو مقتدر و پيروز است.
8- كَتَبَ اُ لاَغلِبَنَّ اَنَا وَ رُسُلي اِنَّ اَ قَوِيُّ عَزيزٌ(60)
خداوند نگاشته و حتم گردانيده كه البته من و رسولانم بر دشمنان غالب شويم كه خدا توانا و پيروزمند است.
اگر قوي و نيرومند بودن، صفت خوبي نبود هرگز خداوند خود را به آن متصف نميكرد.
از مجموع همه آيات به اين نتيجه ميرسيم:
اولاً) خداوند خود و پيامبر و اولياي خود را به قوي و نيرومند بودن و قدرت داشتن متصف كرده است.
ثانياً) قوت و قدرت در جسم را بعنوان يك اصل قابل ستايش بيان فرموده است.
ثالثاً) بعضي از انبيا همانند حضرت داوود، هود، صالح و طالوت اهل ورزش و رزم و پيادهروي و... بودند؛ گرچه نام ورزش روي آن نبوده، ولي هدف و نتيجه ورزش را كه تربيت جسم بوده از آن ميگرفتند.
رابعاً) قوي و نيرومند بودن و قدرت در جسم، حتي بهتر تفكركردن، نتيجه و سرانجام ورزش ميباشد. پس، ورزش از باب مقدمه، يك اصل اساسي و پايه در تقويت جسم به شمار ميرود.
جه ميرسيم:
اولاً) خداوند خود و پيامبر و اولياي خود را به قوي و نيرومند بودن و قدرت داشتن متصف كرده است.
ثانياً) قوت و قدرت در جسم را بعنوان يك اصل قابل ستايش بيان فرموده است.
ثالثاً) بعضي از انبيا همانند حضرت داوود، هود، صالح و طالوت اهل ورزش و رزم و پيادهروي و... بودند؛ گرچه نام ورزش روي آن نبوده، ولي هدف و نتيجه ورزش را كه تربيت جسم بوده از آن ميگرفتند.
رابعاً) قوي و نيرومند بودن و قدرت در جسم، حتي بهتر تفكركردن، نتيجه و سرانجام ورزش ميباشد. پس، ورزش از باب مقدمه، يك اصل اساسي و پايه در تقويت جسم به شمار ميرود
زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن
.... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن
2 کاربر پست O M I D عزیز را پسندیده اند .
Isooda, ssaabbaa_85